- کک
- حشرۀ کوچک و جهنده که از خون انسان و حیوان تغذیه می کند و عامل انتقال بعضی بیماری ها است، کیک
معنی کک - جستجوی لغت در جدول جو
- کک
- فرانسوی: زگالک
- کک ((کُ))
- زغالی که از سوختن ناقص یا تصفیه تقطیر زغال سنگ حاصل شود. تقریباً کربن خالص است و بدون به جا گذاشتن خاکستر کاملاً می سوزد و حرارت زیاد تولید می کند
- کک
- نانی که از آرد خشکه پزند
- کک
- کرک، ماکیانی که از تخم کردن باز مانده و مست شده باشد
- کک ((کَ))
- کیک، حشره ای است کوچک به اندازه شپش که هنگام راه رفتن می جهد
کک به تنبان کسی افتادن: کنایه از به هول و ولا افتادن، دچار وسوسه و هیجان شدن
کک کسی نگزیدن: کنایه از بی اعتنا به امور بودن
کک را در هوا نعل کردن: کنایه از بسیار زرنگ و فرصت طلب بودن
- کک
- نوعی زغال سنگ که در معرض گرما مواد فرار خود را از دست می دهد و استحکام بیشتری می یابد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فضله، براز، غایط، سرگین
فضله آدمی براز غایط
آلوده بفضله آدمی: (پاکی و پلیدی کردی آنگه بر... کسی که بد ککه ناک)، (سوزنی)
فضله، سرگین، غایط
یکی از اقسام افراست که آنرا افراد چناری نیز گویند کرفک توضیح: این نام در لهجه های محلی باکثر گونه های افرا اطلاق میشود
ترکی آس بویه از گیاهان
تره تیزک
تره تیزک
تره تیزک
پنبه دانه حب القطن
تره تیزک
کاکتوس بنگرید به کاکتوس یا ککتوس شوکی. گونه ای کاکتوس ک بان کاکتوس کمبوزه یی نیز گویند
لاتینی تازی گشته تو دره توجره از گیاهان گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته لوله گلی ها که در مناطق استوا یی بصورت درخت در میاید ولی در مناطق شمالی و معتدل و سرد علفی میباشد. برگها یش متناوب و گلها یش غالبا زرد رنگ میباشد و بر روی کاسبرگها یش کرکها زیادی وجود دارد. میوه اش طویل و شش پهلو و تلخ مزه است. در حدود 1200 گونه از این گیاه شناخته شده که تقریبا در سراسر کره زمین میرویند. چون برگها ککالیه ترش و تلخ مزه است دامها آنرا نمیخورند. ککالیه در اکثر نقاط ایران خصوصا مسجد سلیمان و کازرون و در اطراف تهران و کرج گونه های علفی آن میروید ککالیا بقله الاوجاع قاقالیا قاقل توجره تودره
گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته لوله گلی ها که در مناطق استوا یی بصورت درخت در میاید ولی در مناطق شمالی و معتدل و سرد علفی میباشد. برگها یش متناوب و گلها یش غالبا زرد رنگ میباشد و بر روی کاسبرگها یش کرکها زیادی وجود دارد. میوه اش طویل و شش پهلو و تلخ مزه است. در حدود 1200 گونه از این گیاه شناخته شده که تقریبا در سراسر کره زمین میرویند. چون برگها ککالیه ترش و تلخ مزه است دامها آنرا نمیخورند. ککالیه در اکثر نقاط ایران خصوصا مسجد سلیمان و کازرون و در اطراف تهران و کرج گونه های علفی آن میروید ککالیا بقله الاوجاع قاقالیا قاقل توجره تودره
لکه های قهوه ای و سیاه رنگی که بر چهره یا پوست بدن انسان ظاهر می شود لکه های کوچک و بزرگ نقطه مانند قهوه یی که بر روی پوست صورت و گردن و دست و پا (نقاطی از پوست که در معرض تابش نور خورشید قرار میگیرد) پدید میاید. این عارضه که از سن سه سالگی ببالا در اشخاص سفید پوست که دارای مو های بور هستند دیده میشود بهیچوجه ناراحتی و درد ندارد و ساری نیز نیست و تقریبا معالجه پذیر نمیباشد کنجودک کنجتک
گونه ای شاهی که آنرا شاهی وحشی نیز گویند
کنایه از بسیار زرنگ و فرصت طلب بودن
کنایه از به هول و ولا افتادن، دچار وسوسه و هیجان شدن
لکه های سیاه یا قهوه ای رنگ که بر چهره و پوست بدن انسان پیدا می شود، کلف، ماه گرفته
پنبه دانه، دانه های پنبه که به مصرف خوراک دام می رسد و روغن آن برای طبخ غذا و نیز در صابون پزی به کار می رود، پنبه تخم
آلبالوی جنگلی
گیاهی از جنس بابونه و از تیره مرکبان که گرد گلهای خشک شده آن کشنده حشرات است عاقر قرحا عقار کوهان فورسیون کج طرخون تاغندست کلیکان طرخون رومی برطرن برطلن
فرانسوی سنگ های سفیدوش زبانزد زمین شناسی