جدول جو
جدول جو

معنی کک - جستجوی لغت در جدول جو

کک
حشرۀ کوچک و جهنده که از خون انسان و حیوان تغذیه می کند و عامل انتقال بعضی بیماری ها است، کیک
تصویری از کک
تصویر کک
فرهنگ فارسی عمید
کک
فرانسوی: زگالک
تصویری از کک
تصویر کک
فرهنگ لغت هوشیار
کک
((کُ))
زغالی که از سوختن ناقص یا تصفیه تقطیر زغال سنگ حاصل شود. تقریباً کربن خالص است و بدون به جا گذاشتن خاکستر کاملاً می سوزد و حرارت زیاد تولید می کند
فرهنگ فارسی معین
کک
نانی که از آرد خشکه پزند
تصویری از کک
تصویر کک
فرهنگ فارسی معین
کک
کرک، ماکیانی که از تخم کردن باز مانده و مست شده باشد
تصویری از کک
تصویر کک
فرهنگ فارسی معین
کک
((کَ))
کیک، حشره ای است کوچک به اندازه شپش که هنگام راه رفتن می جهد
کک به تنبان کسی افتادن: کنایه از به هول و ولا افتادن، دچار وسوسه و هیجان شدن
کک کسی نگزیدن: کنایه از بی اعتنا به امور بودن
کک را در هوا نعل کردن: کنایه از بسیار زرنگ و فرصت طلب بودن
تصویری از کک
تصویر کک
فرهنگ فارسی معین
کک
نوعی زغال سنگ که در معرض گرما مواد فرار خود را از دست می دهد و استحکام بیشتری می یابد
تصویری از کک
تصویر کک
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ککه
تصویر ککه
فضله، براز، غایط، سرگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ککی
تصویر ککی
فضله آدمی براز غایط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککه ناک
تصویر ککه ناک
آلوده بفضله آدمی: (پاکی و پلیدی کردی آنگه بر... کسی که بد ککه ناک)، (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککه
تصویر ککه
فضله، سرگین، غایط
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از اقسام افراست که آنرا افراد چناری نیز گویند کرفک توضیح: این نام در لهجه های محلی باکثر گونه های افرا اطلاق میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککلیک اودی
تصویر ککلیک اودی
ترکی آس بویه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککش
تصویر ککش
تره تیزک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککژ
تصویر ککژ
تره تیزک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککز
تصویر ککز
تره تیزک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککچه
تصویر ککچه
پنبه دانه حب القطن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککج
تصویر ککج
تره تیزک
فرهنگ لغت هوشیار
کاکتوس بنگرید به کاکتوس یا ککتوس شوکی. گونه ای کاکتوس ک بان کاکتوس کمبوزه یی نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته تو دره توجره از گیاهان گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته لوله گلی ها که در مناطق استوا یی بصورت درخت در میاید ولی در مناطق شمالی و معتدل و سرد علفی میباشد. برگها یش متناوب و گلها یش غالبا زرد رنگ میباشد و بر روی کاسبرگها یش کرکها زیادی وجود دارد. میوه اش طویل و شش پهلو و تلخ مزه است. در حدود 1200 گونه از این گیاه شناخته شده که تقریبا در سراسر کره زمین میرویند. چون برگها ککالیه ترش و تلخ مزه است دامها آنرا نمیخورند. ککالیه در اکثر نقاط ایران خصوصا مسجد سلیمان و کازرون و در اطراف تهران و کرج گونه های علفی آن میروید ککالیا بقله الاوجاع قاقالیا قاقل توجره تودره
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته لوله گلی ها که در مناطق استوا یی بصورت درخت در میاید ولی در مناطق شمالی و معتدل و سرد علفی میباشد. برگها یش متناوب و گلها یش غالبا زرد رنگ میباشد و بر روی کاسبرگها یش کرکها زیادی وجود دارد. میوه اش طویل و شش پهلو و تلخ مزه است. در حدود 1200 گونه از این گیاه شناخته شده که تقریبا در سراسر کره زمین میرویند. چون برگها ککالیه ترش و تلخ مزه است دامها آنرا نمیخورند. ککالیه در اکثر نقاط ایران خصوصا مسجد سلیمان و کازرون و در اطراف تهران و کرج گونه های علفی آن میروید ککالیا بقله الاوجاع قاقالیا قاقل توجره تودره
فرهنگ لغت هوشیار
لکه های قهوه ای و سیاه رنگی که بر چهره یا پوست بدن انسان ظاهر می شود لکه های کوچک و بزرگ نقطه مانند قهوه یی که بر روی پوست صورت و گردن و دست و پا (نقاطی از پوست که در معرض تابش نور خورشید قرار میگیرد) پدید میاید. این عارضه که از سن سه سالگی ببالا در اشخاص سفید پوست که دارای مو های بور هستند دیده میشود بهیچوجه ناراحتی و درد ندارد و ساری نیز نیست و تقریبا معالجه پذیر نمیباشد کنجودک کنجتک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کک کوج
تصویر کک کوج
گونه ای شاهی که آنرا شاهی وحشی نیز گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ککه
تصویر ککه
((کَ کَ یا کِ))
فضله، سرگین
فرهنگ فارسی معین
((کَ مَ))
لکه های ریز قهوه ای یا سیاه که روی صورت یا قسمت های دیگر بدن انسان بوجود می آید
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کک کسی نگزیدن
تصویر کک کسی نگزیدن
((کَ))
کنایه از بی اعتنا به امور بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کک را در هوا نعل کردن
تصویر کک را در هوا نعل کردن
کنایه از بسیار زرنگ و فرصت طلب بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کک در هوا نعل کردن
تصویر کک در هوا نعل کردن
((کَ))
کک را در هوا نعل کردن کنایه از بسیار زرنگ و فرصت طلب بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کک به تنبان افتادن
تصویر کک به تنبان افتادن
کنایه از به هول و ولا افتادن، دچار وسوسه و هیجان شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کک به تنبان
تصویر کک به تنبان
((کَ))
کک به تنبان کسی افتادن کنایه از به هول و ولا افتادن، دچار وسوسه و هیجان شدن
فرهنگ فارسی معین
لکه های سیاه یا قهوه ای رنگ که بر چهره و پوست بدن انسان پیدا می شود، کلف، ماه گرفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ککچه
تصویر ککچه
پنبه دانه، دانه های پنبه که به مصرف خوراک دام می رسد و روغن آن برای طبخ غذا و نیز در صابون پزی به کار می رود، پنبه تخم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آلوکک
تصویر آلوکک
آلبالوی جنگلی
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی از جنس بابونه و از تیره مرکبان که گرد گلهای خشک شده آن کشنده حشرات است عاقر قرحا عقار کوهان فورسیون کج طرخون تاغندست کلیکان طرخون رومی برطرن برطلن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رش لوککرات
تصویر رش لوککرات
فرانسوی سنگ های سفیدوش زبانزد زمین شناسی
فرهنگ لغت هوشیار