جدول جو
جدول جو

معنی کچویه - جستجوی لغت در جدول جو

کچویه
(کَ یَ / یِ)
دهی است از دهستان رونیز جنگل بخش مرکزی شهرستان فسا کنار راه فسا به شیراز. معتدل. سکنه 330 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کچوله
تصویر کچوله
میوۀ درخت وومیکیه با رنگ خاکستری و مغز سفید بسیار تلخ که از آن ماده ای قلیایی به دست می آید، اذاراقی، ازاراقی، آذاراقی
فرهنگ فارسی عمید
(کُ لَ / لِ)
اسم فارسی اذاراقی است. (تحفۀ حکیم مؤمن). قاتل الکلب. (بحر الجواهر). خانق الکلب. کچله. (یادداشت مؤلف). کچلا. کوچوله. ازاراقی. (فرهنگ فارسی معین). گیاهی است از تیره خرزهره که چندین گونه دارد و همه قی آور و ملین هستند. در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا می روید از این گیاه گلوکوزیدی به نام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها وگلبرگهای آن هریک پنج عدد است، میوه اش مرکب از دو برگۀ طویل است و دانه ها دارای طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت می شوند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ / رُو یَ / یِ)
به فارسی کرویا است. (فهرست مخزن الادویه). کرویا. نانخواه. زنیان. (ناظم الاطباء). لغتی است در کرابیه. (یادداشت مؤلف). رجوع به کرویا شود
لغت نامه دهخدا
(یِ)
بارون ژرژ. زیست شناس فرانسوی (1769-1832م.). مبدع تشریح سنجشی و فسیل شناسی است. او با اصول دوگانه خود یکی به نام ’قانون تبعیت اعضا’ و دیگری ’قانون رابطۀ شکلها’ توانست انواع ناپدید شده را با چند استخوان شکسته معین کند و پستانداران فسیل شده را سازمان دهد. او در پایان عمر با عقیدۀ ’یگانگی ترکیب اعضاء’ ژوفروی به مخالفت برخاست. کوویه به عضویت آکادمی فرانسه نیز نائل آمد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان حومه بخش رودسر است که در شهرستان لاهیجان واقع است و 453 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
پسوند مکانی مانند: رستم کویه. کرکویه. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
گیاهی باشد شیرین که مردمان خورند. (برهان) (آنندراج). گیاهی شیرین و مأکول. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ یِ)
دهی است از دهستان فرامرزان بخش بستک شهرستان لار. گرمسیر. سکنه 1178 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(کَ چَ)
دهی است از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان. کوهستانی و معتدل. سکنه 1818 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است از تیره خرزهره که چندین گونه دارد و همه دارا خاصیت قی آور و لینت هستند و در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا میرویند. از این گیاه گلوکزیدی بنام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها و گلبرگهای آن هر کدام 5 عدد است. میوه اش مرکب از دو برگه طویل است و دانه ها دارا طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت میشوند خانق الکلب قاتل الکلب اذاراقی ازاراقی کوچوله. توضیح: در برخی کتب کچوله مرادف با جوز القی ذکر شده که اشتباه است
فرهنگ لغت هوشیار
گونه ای زیره که بنام زیره سیاه یا زیره سیاه کرمانی موسوم و دارا ریشه های متورم است و در افغانستان و بلوچستان بفراوانی میروید. از دانه هایش بمنظور معطر کردن اغذیه استفاده میکنند و بعلاوه دارا خاصیت باد شکن و از بین بردن نفخ های روده مقوی و قاعده آور و مدر است کرویه کراویه قرنباد زیره سیاه زیره کرمانی با سلیقون از حمیون فادرونی کمون رومی تقرد تقده قاروا شاه زیره تقر قرنفار کمون فرنگی کراویه صحرایی قرامن کیمیونی قردمانا کراویه بری کراویه دشتی تخم توخره قرطمانا کراویه رومی کراویه جبلی. یا کراویا بری. یا کروایاء جبلی. یا کراویاء دشتی. یا کراویاء رومی. یا کراویا صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار