جدول جو
جدول جو

معنی کوهرنگ - جستجوی لغت در جدول جو

کوهرنگ(پسرانه)
نام دره و رودخانه ای در زردکوه بختیاری
تصویری از کوهرنگ
تصویر کوهرنگ
فرهنگ نامهای ایرانی
کوهرنگ(رَ)
نام دره و همچنین رودخانه ای است در زردکوه بختیاری. رود خانه کارون که از زردکوه بختیاری سرچشمه می گیرد و در باختر اصفهان واقع شده است، سرچشمۀ آن کوهرنگ نام دارد. آب کوهرنگ پس از طی یک کیلومتر و نیم به آب دیگری به نام شیخ علیخان متصل و از این نقطه به نام کارون به طرف اهواز رهسپارمی شود. مقدار آب در نقطۀ اتصالی از 5 الی 45 متر مکعب در ثانیه می باشد. اقدام برای الحاق آب کوهرنگ به زاینده رود به روایتی از زمان ساسانیان و تحقیقاً اززمان شاه عباس شروع گردیده است و امروزه آثار بزرگی از این اقدامات به یادگار مانده است که عبارتند از:برش شاه عباس (ترانشه یا شکاف) و سد شاه عباس که سه پایۀ بزرگ آن هنوز روی رود خانه کارون در محل اتصال آبهای کوهرنگ و شیخ علیخان باقی است. اما پیوستن آب کوهرنگ به زاینده رود تا سال 1327 هجری شمسی تحقق پیدا نکرد و در مهر ماه همین سال حفر تونل آغاز شد و در مهر ماه سال 1332 هجری شمسی افتتاح گردید. فاصله تونل کوهرنگ به اصفهان از طریق دامنۀ نجف آباد 230 کیلومتر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10). و رجوع به همین مأخذ، جغرافیای طبیعی کیهان و مدخل بعد شود
لغت نامه دهخدا
کوهرنگ(رَ)
دنبالۀ کوه هفت تنان است که زردکوه بختیاری نیز نامیده می شود... و یکی از شعبه های کارون از کوهرنگ سرچشمه می گیرد. (از جغرافیای طبیعی کیهان ص 53). رجوع به همین مأخذ ص 76 و 88 و مدخل قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوهینه
تصویر کوهینه
(دخترانه)
پونه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کورنگ
تصویر کورنگ
(پسرانه)
نام پسر گرشاسپ از پادشاهان پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کنارنگ
تصویر کنارنگ
(پسرانه)
فرماندار، حاکم، لقب مرزبان ابرشهر در زمان ساسانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کیارنگ
تصویر کیارنگ
(پسرانه)
رنگ پاکیزه و لطیف
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خودرنگ
تصویر خودرنگ
ویژگی چیزی که دارای رنگ طبیعی است و به طریق مصنوعی رنگ نشده باشد، برای مثال رخم از خون چو لالۀ خودرنگ / اشکم از غم چو لؤلؤ شهوار (انوری - ۱۹۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنارنگ
تصویر کنارنگ
حاکم، والی، مرزبان، برای مثال کنارنگ با پهلوان هر که هست / همه داد جویید با زیردست (فردوسی - ۷/۱۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کیارنگ
تصویر کیارنگ
سفید، پاکیزه، لطیف، رنگ پاک و پاکیزه
فرهنگ فارسی عمید
حالتی که به سبب اختلال در شبکیۀ چشم عارض می شود و شخص قادر به دیدن یک یا چند رنگ نیست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کورنگ
تصویر کورنگ
کرند، اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد، کرن، کرنگ، کران
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
به معنی خیز کردن وبرجستن باشد. (برهان). به معنی جستن به فتح جیم، مرادف خیزیدن است. (آنندراج). برجستن. (فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری). خیز و برجستگی. (ناظم الاطباء).
- با کوهنگ شدن چشم، قمع. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی) (احمد بن علی بیهقی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از خوشرنگ
تصویر خوشرنگ
آنچه که رنگش نیکو باشد، هر چه که دارای ظاهری آراسته و مطبوع باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیارنگ
تصویر کیارنگ
پاک پاکیزه نظیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوهکنی
تصویر کوهکنی
عمل کندن کوه
فرهنگ لغت هوشیار
ناظر امور لشکری ایران، مرز بان صاحب سرحد، حاکم فرماندار: کنارنگ یا پهلوان هر که هست همه داد جویند با زیر دست، شحنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کو تنگ
تصویر کو تنگ
چوبی باشد که گازران بدان جامه را کوبند بعنی دقاقی کنند مدقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنارنگ
تصویر کنارنگ
((کِ رَ))
مرزبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کیارنگ
تصویر کیارنگ
((رَ))
پاک، پاکیزه، لطیف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
Colorblindness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
daltonisme
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
עיוורון צבעים
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
색맹
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
buta warna
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
रंगान्धता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
kleurenblindheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
Farbenblindheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
daltonismo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
daltonismo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
дальтонізм
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
дальтонизм
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
daltonizm
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
daltonismo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوررنگی
تصویر کوررنگی
色盲
دیکشنری فارسی به چینی