- کونین
- دنیا و آخرت، دوکون، دوجهان
معنی کونین - جستجوی لغت در جدول جو
- کونین
- دو کون که مراد دو عالم باشد، یعنی این جهان و جهان آینده یا دو قسم از موجودات، یعنی ابدان و ارواح و یا انس و جن، دنیا و آخرت
- کونین ((کَ نِ))
- تثنیه کون، دو عالم، این جهان و آن جهان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مانند این مثل این اینگونه این طور: (با چنین دیوان بگویند سلیمان وار کو ک) (سنائی)
خونی. یا خونین و مالین. آغشته بخون
چون این مانند این، چنین
خونی، دارای کشتار و خونریزی مثلاً جنگ خونین
آلتی است مانند کفه ترازو که از برگ خرما یا ازنی سازند و استادان روغنگر و عصار مغز های کوفته را در آن کنند و در تنگ تیر (تیر شکنجه عصاری) نهند تا روغن آن بر آید معدل: باز گشای ای نگار، چشم بعبرت تات نکوبد فلک بکوبه کوبین، کدین گازران: وانگهی فرزند گازر گازری ساز دز تو شوید کوبد ترا در زیر کوبین زرنگ
منسوب به کوه کوهی جبلی، گیاهی است که بیخ آن به بیخ نی میماند و در زمین شیار کرده بسیار است
یکی از مهمترین آلکالوئید های موجود در پوست درخت گنه گنه است و آن بحالت ملح سولفات استخراج میشود. ملح مزبور منشا تهیه دیگر ترکیبات کینین است. کینین را بعنوان تب بر و جهت جلوگیری از بروز تبهای نوبه یی خصوصا مالاریا بکار میبرند و در بعض تبها که با کینین معالجه نشوند هنوز هم پوست درخت گنه گنه را ترجیح دهند
ظرفی مانند کفۀ ترازو که با برگ خرما یا نی بافته می شود و در کارگاه روغن گیری دانه های کوفته شده را در آن می ریزند و زیر فشار می گذارند تا روغن آن بیرون آید، چوب گازران
Bloody, Bloodied
окровавленный , кровавый
blutig
окроплений кров'ю , кровавий
zakrwawiony, krwawy
ensanguentado, sangrento
insanguinato, sanguinoso
ensangrentado, sangriento
ensanglanté, sanglant
bebloed, bloedig
เต็มไปด้วยเลือด , เลือด
berlumuran darah, berdarah
مليءٌ بالدّم , دمويٌّ
रक्तविहीन , रक्तमय
מדמם , דמי
血まみれの , 血の
피범벅의 , 피의
damu ya kujaza, damu
রক্তাক্ত
خون آلود