پناهگاه کوچکی که فالیزبانان و شکارچیان با شاخ و برگ درختان در بیابان برای خود درست می کنند، کریچ، کرچه، کریچه، گریچ، کازه آبکامه، نان خورشی که از شیر و ماست و بعضی چیزهای دیگر درست کنند، گندم یا جو یا نان خشک که در آب یا شیر یا ماست بخیسانند و داروهایی نیز به آن بیفزایند و بعد در آفتاب خشک کنند
پناهگاه کوچکی که فالیزبانان و شکارچیان با شاخ و برگ درختان در بیابان برای خود درست می کنند، کُریچ، کُرچه، کُریچِه، گُریچ، کازِه آبکامِه، نان خورشی که از شیر و ماست و بعضی چیزهای دیگر درست کنند، گندم یا جو یا نان خشک که در آب یا شیر یا ماست بخیسانند و داروهایی نیز به آن بیفزایند و بعد در آفتاب خشک کنند
کومه. تودۀ خاک بلند برداشته. (منتهی الارب) (آنندراج). توده ای از خاک و جز آن و آن را صبره گویند. ج، کوم، اکوام. (از اقرب الموارد). توده. کپه: یک کپه خاک، یک کومۀ خاک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
کومه. تودۀ خاک بلند برداشته. (منتهی الارب) (آنندراج). توده ای از خاک و جز آن و آن را صبره گویند. ج، کُوُم، اکوام. (از اقرب الموارد). توده. کپه: یک کپه خاک، یک کومۀ خاک. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
با ثانی مجهول، خانه ای را گویند که از نی و علف سازند و گاهی پالیزبانان در آن نشسته و محافظت فالیز و زراعت کنند و گاهی صیادان در کمین صید نشینند. (برهان). خرگاهی که از چوب و علف در صحرا سازند و پالیزبانان و مزارعان در آن نشینند و پالیز و زراعت خود را حفظ نمایند و صیادان نیز سازند و در آن نشسته بر صید کمین کنند و آن را کازه نیز گویند. (از آنندراج) (از انجمن آرا). کازه یعنی نشستنگاه پالیزبانان. (صحاح الفرس). در دیه های فارس کومه و در گیلکی کوم̍ه. (حاشیۀ برهان چ معین) : کازه، کومه باشد از بهر باران و سایه. (فرهنگ اسدی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کازه، کومه که بر کنار بستانها بزنند از بهر سایه و از چوب و از نی کنند. (فرهنگ اسدی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از جوانب و اطراف رعات و شبانان بواسطۀ علف گرد بر گرد آن خیمه زدند و خانه ها بنا نهادند و مأوی ساختند و آن خانه های ایشان را به فارسی کومه نام نهادند، پس به سبب مرور ایام و زمان در این اسم تخفیفی واقع شد و گفتند کم، پس آن را معرب گردانیدند و گفتند قم. (تاریخ قم ص 22). ’برقی’ گوید که قم مجمع آبهای تیمره و انار بود بواسطۀ گیاه و علف رعات احشام و صحرانشینان آنجا نزول کردند و خیمه زدند و خانه ها بنا کردند و آن خانه را کومه نام کردند، بعد از آن تخفیف کردند وگفتند ’کم’ بعد از آن معرب گردانیدند و گفتند قم. (تاریخ قم ص 25) ، جمه ای که در جنگ پوشند. (ناظم الاطباء). نیم تنه ای از زره. (از اشتینگاس)
با ثانی مجهول، خانه ای را گویند که از نی و علف سازند و گاهی پالیزبانان در آن نشسته و محافظت فالیز و زراعت کنند و گاهی صیادان در کمین صید نشینند. (برهان). خرگاهی که از چوب و علف در صحرا سازند و پالیزبانان و مزارعان در آن نشینند و پالیز و زراعت خود را حفظ نمایند و صیادان نیز سازند و در آن نشسته بر صید کمین کنند و آن را کازه نیز گویند. (از آنندراج) (از انجمن آرا). کازه یعنی نشستنگاه پالیزبانان. (صحاح الفرس). در دیه های فارس کومِه و در گیلکی کوم̍ه. (حاشیۀ برهان چ معین) : کازه، کومه باشد از بهر باران و سایه. (فرهنگ اسدی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کازه، کومه که بر کنار بستانها بزنند از بهر سایه و از چوب و از نی کنند. (فرهنگ اسدی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از جوانب و اطراف رعات و شبانان بواسطۀ علف گرد بر گرد آن خیمه زدند و خانه ها بنا نهادند و مأوی ساختند و آن خانه های ایشان را به فارسی کومه نام نهادند، پس به سبب مرور ایام و زمان در این اسم تخفیفی واقع شد و گفتند کُم، پس آن را معرب گردانیدند و گفتند قم. (تاریخ قم ص 22). ’برقی’ گوید که قم مجمع آبهای تیمره و انار بود بواسطۀ گیاه و علف رعات احشام و صحرانشینان آنجا نزول کردند و خیمه زدند و خانه ها بنا کردند و آن خانه را کومه نام کردند، بعد از آن تخفیف کردند وگفتند ’کم’ بعد از آن معرب گردانیدند و گفتند قم. (تاریخ قم ص 25) ، جمه ای که در جنگ پوشند. (ناظم الاطباء). نیم تنه ای از زره. (از اشتینگاس)
روزانه. هرروز. هرروزه. همه روزه. (یادداشت مؤلف). روزانه و هرروزی. (ناظم الاطباء) ، چیزی که هرروز به طور استمرار به کسی می دهند. (ناظم الاطباء). میاومه. آنچه مرتب هرروزی از نان و یا پول و جز آن کسی را دهند. آنچه هر روز دهند از مواجب و مزد و مانند آن. (یادداشت مؤلف). - اخراجات یومیه، خرجهای هرروزی. (ناظم الاطباء)
روزانه. هرروز. هرروزه. همه روزه. (یادداشت مؤلف). روزانه و هرروزی. (ناظم الاطباء) ، چیزی که هرروز به طور استمرار به کسی می دهند. (ناظم الاطباء). میاومه. آنچه مرتب هرروزی از نان و یا پول و جز آن کسی را دهند. آنچه هر روز دهند از مواجب و مزد و مانند آن. (یادداشت مؤلف). - اخراجات یومیه، خرجهای هرروزی. (ناظم الاطباء)
بارون ژرژ. زیست شناس فرانسوی (1769-1832م.). مبدع تشریح سنجشی و فسیل شناسی است. او با اصول دوگانه خود یکی به نام ’قانون تبعیت اعضا’ و دیگری ’قانون رابطۀ شکلها’ توانست انواع ناپدید شده را با چند استخوان شکسته معین کند و پستانداران فسیل شده را سازمان دهد. او در پایان عمر با عقیدۀ ’یگانگی ترکیب اعضاء’ ژوفروی به مخالفت برخاست. کوویه به عضویت آکادمی فرانسه نیز نائل آمد. (از لاروس)
بارون ژرژ. زیست شناس فرانسوی (1769-1832م.). مبدع تشریح سنجشی و فسیل شناسی است. او با اصول دوگانه خود یکی به نام ’قانون تبعیت اعضا’ و دیگری ’قانون رابطۀ شکلها’ توانست انواع ناپدید شده را با چند استخوان شکسته معین کند و پستانداران فسیل شده را سازمان دهد. او در پایان عمر با عقیدۀ ’یگانگی ترکیب اعضاء’ ژوفروی به مخالفت برخاست. کوویه به عضویت آکادمی فرانسه نیز نائل آمد. (از لاروس)
رومیه. کشور روم. رومیه الصغری و رومیه الکبری، که رومیه الصغری آسیای صغیر است و رومیه الکبری ایتالیاست. (از یادداشت مؤلف). نامی است که عرب به کشور روم قدیم (روم شرقی و روم غربی) اطلاق کرده. (فرهنگ فارسی معین) ، قسطنطنیه. استانبول. (یادداشت مؤلف) : رومیه شهریست بر کران دریا نهاده از افرنجه و مستقر ملک روم اندر قدیم اندرین رومیه بودی. (حدود العالم)
رومیَه. کشور روم. رومیه الصغری و رومیه الکبری، که رومیه الصغری آسیای صغیر است و رومیه الکبری ایتالیاست. (از یادداشت مؤلف). نامی است که عرب به کشور روم قدیم (روم شرقی و روم غربی) اطلاق کرده. (فرهنگ فارسی معین) ، قسطنطنیه. استانبول. (یادداشت مؤلف) : رومیه شهریست بر کران دریا نهاده از افرنجه و مستقر ملک روم اندر قدیم اندرین رومیه بودی. (حدود العالم)