جدول جو
جدول جو

معنی کومید - جستجوی لغت در جدول جو

کومید
حصاری است در جبال طبرستان، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اومید
تصویر اومید
امید، آرزوی روی دادن امری همراه با انتظار تحقق آن، چشمداشت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نومید
تصویر نومید
ناامید، آنکه امید به نتیجۀ کاری یا حصول چیزی ندارد، درمانده، مایوس، بیچاره
فرهنگ فارسی عمید
(اُ / او)
امید و رجا. (ناظم الاطباء) :
جز این بودم اومید جز این داشتم الجخت
ندانستم کز دور گواژه زندم بخت.
کسایی.
نومید مشو اگر چه اومید نماند
کس در غم روزگار جاوید نماند.
(از سندبادنامه).
به اومید رفتم بدرگاه اوی
اومید مرا جمله بیواز کرد.
بهرامی
لغت نامه دهخدا
(نُ)
شهری از بربر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
شهرکی است به کرمان و از وی زیره و نیل و نیشکر خیزد و اینجا پانید کنند، (حدود العالم)، از نواحی کرمان است بین جیرفت و هرموز، (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
از دیه های ساوه است. (تاریخ قم ص 140)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
اندوهگین و دردمنددل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کمد. کامد. (اقرب الموارد). آنکه غم نهان دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اومید
تصویر اومید
امید و رجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نومید
تصویر نومید
مایوس، خائب، محروم، ناامید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نومید
تصویر نومید
((نُ))
ناامید، مأیوس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نومید
تصویر نومید
ائیاس، آئسه
فرهنگ واژه فارسی سره
دلسرد، مایوس، ناامید، ناکام، وازده
متضاد: امیدوار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
باردار، حامله
فرهنگ گویش مازندرانی