علوفه و آذوقه و سیورسات، (فرهنگ فارسی معین) : سلطان ارزروم قضای حقی را که او وقت محاصرۀ اخلاط به مدد علوفه و کوشی نشانده، به انواع مبرات و کرامات مخصوص شد، (تاریخ جهانگشا ج 2 ص 181 از فرهنگ فارسی معین)
علوفه و آذوقه و سیورسات، (فرهنگ فارسی معین) : سلطان ارزروم قضای حقی را که او وقت محاصرۀ اخلاط به مدد علوفه و کوشی نشانده، به انواع مبرات و کرامات مخصوص شد، (تاریخ جهانگشا ج 2 ص 181 از فرهنگ فارسی معین)
چاه جوی و کنکن را گویند که چاه کن باشد. (برهان) (آنندراج). چاه جوی و کنکن و چاه کن. (ناظم الاطباء). مقنی. کاریزکن. چاه کن. (فرهنگ فارسی معین). کموش. کمانه. مقفی. کاریزکن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
چاه جوی و کنکن را گویند که چاه کن باشد. (برهان) (آنندراج). چاه جوی و کنکن و چاه کن. (ناظم الاطباء). مقنی. کاریزکن. چاه کن. (فرهنگ فارسی معین). کموش. کمانه. مقفی. کاریزکن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
قومس: ناحیتی است (از دیلمان به طبرستان) میان ری و خراسان بر راه حجاج و اندر میان کوههاست و این ناحیت آبادان و بانعمت است و مردمانی جنگی و از وی جامۀ کنیس خیزد و میوه هایی که اندر همه جهان چنان نباشد و از آن به گرگان و طبرستان برند. (حدود العالم چ دانشگاه ص 146). و اقلیم چهارم آغازد از زمین چین و تبت... و کوهستان و نشابور (و طوس) و کومش و گرگان و طبرستان. (التفهیم ص 199). و رجوع به قومس شود
قومس: ناحیتی است (از دیلمان به طبرستان) میان ری و خراسان بر راه حجاج و اندر میان کوههاست و این ناحیت آبادان و بانعمت است و مردمانی جنگی و از وی جامۀ کنیس خیزد و میوه هایی که اندر همه جهان چنان نباشد و از آن به گرگان و طبرستان برند. (حدود العالم چ دانشگاه ص 146). و اقلیم چهارم آغازد از زمین چین و تبت... و کوهستان و نشابور (و طوس) و کومش و گرگان و طبرستان. (التفهیم ص 199). و رجوع به قومس شود
ترکی مغولی آزوغه توشه علوفه و آزوقه و سیورسات: سلطان ارز روم قضای حقی را که او وقت محاصره اخلاط بمدد علوفه و کوشی نشانده بانواع مبرات و کرامات مخصوص شد
ترکی مغولی آزوغه توشه علوفه و آزوقه و سیورسات: سلطان ارز روم قضای حقی را که او وقت محاصره اخلاط بمدد علوفه و کوشی نشانده بانواع مبرات و کرامات مخصوص شد