جدول جو
جدول جو

معنی کورکورانه - جستجوی لغت در جدول جو

کورکورانه
به روش کوران، نسنجیده، کورانه
تصویری از کورکورانه
تصویر کورکورانه
فرهنگ فارسی عمید
کورکورانه
(نَ / نِ)
نسنجیده. ناسنجیده. علی العمیاء. کورانه. (فرهنگ فارسی معین). علی العمیاء. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کورانه شود.
- اطاعت کورکورانه، پیروی نسنجیده و بی گفتگو از کسی. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کورکورانه
ناسنجیده، نسنجیده
تصویری از کورکورانه
تصویر کورکورانه
فرهنگ لغت هوشیار
کورکورانه
علی العمیاء، ناسنجیده، نسنجیده
متضاد: حساب شده
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
دهی از دهستان کرانی شهرستان بیجار است و 540 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
کورکور. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کورکور شود
لغت نامه دهخدا
نسنجیده نا سنجیده علی العمیاء کورانه. یا اطاعت کور کورانه. پیروی نسنجیده و بی گفتگو از کسی
فرهنگ لغت هوشیار