جدول جو
جدول جو

معنی کورآویز - جستجوی لغت در جدول جو

کورآویز
درآویخته و سخت گرفته از کسی یا جایی چون کوران:
او همی گفت و من چو دشنۀتیز
در کمر کرده دست کورآویز،
نظامی (هفت پیکر ص 179)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سرآویز
تصویر سرآویز
(دخترانه)
آنچه به سر می آویزند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
آمیخته به کفر
فرهنگ فارسی عمید
هر چیزی که کوزه را بدان آویزان کنند، (ناظم الاطباء)، رجوع به کوزه آویز شود
لغت نامه دهخدا
ازجانب ’اوکتای قاآن’ والی خراسان بود و در زمان توراکینا خاتون از حکومت معزول و محبوس و امیر ارغون به جای وی منصوب شد، (از تاریخ جهانگشای جوینی ص 199)
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ / دِ)
مخفف گوهرآویز. رجوع به ذیل همین کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(خُ دَ / دِ)
که ازآن گوهر آویخته باشد، چون گوش و جز آن:
ز نعلکهای گوش گوهرآویز
فکندی لعل ها در نعل شبدیز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ)
گوشه و سر دستار که از پشت سربه میان دو کتف می آویخته اند. (فرهنگ فارسی معین). ظاهراً شمله و علاقه و دستار و آویزیست از عمامه که درپشت سر آویخته شود به رسم خراسانیان قدیم و بعضی سلاطین صفویه و هندوان کنونی، و این علامت بزرگی دارنده است، چنانکه فرآویز ریشه دستار باشد. (مقدمۀ دیوان حافظ چ قزوینی ص قکد) ، زیادت دهانۀ آستین است که بعضی قبایل ایرانی از جمله کردان آویخته دارند و بلندی آن دلیل بلندی مقام دارنده است و گاه تا زمین رسد. و گاه بلندتر از آن نیز باشد که برگردانیده به کتف افکنند. (یادداشت مؤلف) :
ترا رسد شکرآویز خواجگی گه جود
که آستین به گریبان عالم افشانی.
حافظ (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کَ رَ)
بمعنی نطق و ادراک کلیات باشد و شرف انسان به این فضیلت است. (برهان) (ناظم الاطباء). در برهان بمعنی نطق آورده و در فرهنگ (یعنی جهانگیری) نیافتم. (انجمن آرای ناصری). کلمه ظاهراً برساختۀ فرقۀ آذرکیوان است. (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
تجديفً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
Blasphemous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
blasphématoire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
blasfemo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
blasfemo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
blasphemisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
bluźnierczy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
богохульный
دیکشنری فارسی به روسی
کفرآمیز
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
کفرآمیز
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
অবজ্ঞাসূচক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
kumtukana Mungu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
ลบหลู่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
küfürlü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
冒涜的
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
亵渎的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
богохульний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
신성모독적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
menghujat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
निंदात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
blasfemisch
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
blasfemo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کفرآمیز
تصویر کفرآمیز
חפירה
دیکشنری فارسی به عبری