- کودن
- احمق
معنی کودن - جستجوی لغت در جدول جو
- کودن
- کند فهم، کم عقل، احمق، کنایه از تنبل، یابو، اسب کندرو، فیل
- کودن
- کند فهم، کور ذهن، دیریاب، نادان، کج طبع، کم عقل
- کودن
- قاطر، فیل
- کودن ((کُ دَ))
- کم عقل، کندفهم
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آکاتالیپسی
Obtuseness
obtusidade
Begriffsstutzigkeit
tępotę
тупость
тупість
obtusidad
obtusion
ottusità
stompzinnigheid
जड़ता
kebodohan
بلادةٌ
אטימות
anlayışsızlık
upumbavu
ความทึบ
অস্পষ্টতা
کند ذہنی
کالابرگ
تماس
مجموعه
حفر کردن
هستی داشتن، وجود داشتن
گیاهی است از تیره روناسیان بسیار شبیه به شیر پنیر دارای برگهای نوک تیز و گلهای کوچک و زرد ارتفاع آن به دو متر میرسد ولی برگهای آن درشت تر است و از ریشه آن ماده قرمز رنگی بدست میاید که در رنگرزی بکار رود
نرم و نازک