جدول جو
جدول جو

معنی کوتوله - جستجوی لغت در جدول جو

کوتوله
کوتاه قد، قدکوتاه
تصویری از کوتوله
تصویر کوتوله
فرهنگ فارسی عمید
کوتوله(لَ / لِ)
قصیر و کوتاه. (از ناظم الاطباء). کوتاه قد. (فرهنگ فارسی معین). در تداول عوام، کسی که بالا از حد طبیعی بسیار کوتاهتر دارد. پست قد. کوتاه بالا. قصیرالقامه. قدکوتاه. نهایت پست قد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کوتوله واویلا، کوتاه قدی محیل و مکار. پست قدی مکار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
کوتوله
کوتاه، قد، پست قد، قد کوتاه
تصویری از کوتوله
تصویر کوتوله
فرهنگ لغت هوشیار
کوتوله((لَ یا لِ))
کوتاه، قد کوتاه
تصویری از کوتوله
تصویر کوتوله
فرهنگ فارسی معین
کوتوله
قصیرالقامه، کوتاه قد
متضاد: دیلاق
فرهنگ واژه مترادف متضاد
کوتوله
۱ـ اگر در خواب کوتوله ای شاد ببینید، علامت آن است که هرگز از نظر قد و قامت کوتاه نمی مانید و علامت سلامت جسمی و روحی نیز هست. ، ۲ـ اگر خواب ببینید دوستانتان کوتوله شده اند، نشانه آن است که با دوستان خود تفریحات و خوشی های بسیار خواهید داشت. ، ۳ـ دیدن کوتوله های زشت و ترسناک در خواب، نشانه روبرو شدن با موقعیتهای ترس آور و اضطراب آمیز است.
فرهنگ جامع تعبیر خواب

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوچولو
تصویر کوچولو
بسیار کوچک، هر چیز کوچک، بچۀ کوچک، کودک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقتوله
تصویر مقتوله
زن مقتول، کشته شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاتوله
تصویر تاتوله
حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، بخو، تاتوره، داتوره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
سرگشته، سرگردان، گیج، حیران، سرگشتگی، سرگردانی، برای مثال هیچ راحت می نبینم در سرود و رود تو / جز که از فریاد و زخمه ات خلق را کاتوره خاست (رودکی - ۵۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوتوال
تصویر کوتوال
نگهبان قلعه، دژبان، قلعه بان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاتوله
تصویر خاتوله
مکر، حیله، فریب، غدر، خدعه، دلام، نیرنگ، ترفند، اشکیل، گربه شانی، دستان، ترب، شید، ریو، دغلی، دویل، تنبل، کید، شکیل، ستاوه، چاره، کلک، گول، قلّاشی، تزویر، روغان، احتیال، حقّه، نارو برای مثال گر نه خاتوله خواهی آوردن / آنچه حیله ست و تنبل و دستان (دقیقی - ۱۰۳)، دو دلی
فرهنگ فارسی عمید
(زَ زَ خَ)
رجوع به کؤله شود
لغت نامه دهخدا
(لَ / لِ)
کچوله. (فرهنگ فارسی معین). کچله. اداراقی. اذراقی. خانق الکلب. قاتل الکلب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کچوله شود
لغت نامه دهخدا
(کُ لَ / لِ)
که قدی نهایت کوتاه دارد. کوتاه قد. کتل. کپل. (یادداشت مؤلف). کوتوله. کتله. کل. کله قد (در تداول مردم قزوین). خپل. خپله
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ / تِ)
دهی از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. جلگه ای و معتدل. سکنه 180 تن. آب آن از نهر پریان. محصول آنجا غلات و لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی سیاه چادربافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
لاتینی دوخنا از گیاهان گیاهی است از تیره نی بوریا که در نیمکره شمالی میروید وبعنوان علوفه مورد استفاده دامها قرار میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
هندی دز دار ارگبد حاکم اندرون شهر مقابل فوجدار، نگهبان قلعه قلعه بیگی قلعه دار دژبان: جز بدین اندر نیابی راستی راستی شد حصن دین را کوتوال. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
خوراکی است و طرز تهیه آن چنین است: گوشت سینه گوسفند را خرد کنند و در کمی روغن سرخ نمایند. سپس آب در آن ریزند و مطابق گوشت لوبیای سفید و دو دانه پیاز (و اگر بخواهند یک دانه سیر) و نمک و فلفل بقدر لازم ریزند و یک دسته جعفری روی آن گذارند و طبخ کنند تا آب دیگ مانند سس غلیظ شود. آنگاه جعفری را خارج کنند و خوراک را در ظرف کشند
فرهنگ لغت هوشیار
آرایش گل خرماست که بشکل گل آذین خوشه یی است و بوسیله برگه قیفی شکل غلاف مانندی احاطه شده و بفرانسه این نوع آرایش را رژیم نامند جفری گوپرا گوپارا کافوری کوپاره گوپاره
فرهنگ لغت هوشیار
کندو کندوک: گوید (حکیم) که خلا نزد خرد هست محال کندوله من چیست ز گندم خالی. (ابن یمین)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقتوله
تصویر مقتوله
مونث مقتول کشته: مادینه مونث مقتول، جمع مقتولات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موصوله
تصویر موصوله
مونث موصول، جمع موصولات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشکوله
تصویر کشکوله
پارسی تازی گشته کشکول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوچولو
تصویر کوچولو
بسیار کوچک، بچه، کودک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
سرگشته، حیران، سرگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاتوله
تصویر تاتوله
ریسمانی که بر پای اسب و استر گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چوچوله
تصویر چوچوله
گوشتی مانند زبان در فرج زنان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتوله
تصویر کتوله
کوتاه قد
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره خرزهره که چندین گونه دارد و همه دارا خاصیت قی آور و لینت هستند و در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا میرویند. از این گیاه گلوکزیدی بنام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها و گلبرگهای آن هر کدام 5 عدد است. میوه اش مرکب از دو برگه طویل است و دانه ها دارا طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت میشوند خانق الکلب قاتل الکلب اذاراقی ازاراقی کوچوله. توضیح: در برخی کتب کچوله مرادف با جوز القی ذکر شده که اشتباه است
فرهنگ لغت هوشیار
((لِ))
زایده ای که در مهبل پستانداران ماده وجوددارد و ازنظر تحریک پذیری و چگونگی جریان خون درآن مشابه آلت تناسلی نر است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
((رِ))
سرگشته، سرگردان، شیفته سار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوتوال
تصویر کوتوال
دژبان، نگاهبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کندوله
تصویر کندوله
((کُ لَ یا لِ))
خانه زنبور عسل، ظرف بزرگ گلی که در آن غله ریزند، کندو
فرهنگ فارسی معین
آلت تناسلی کودکان مذکر
فرهنگ گویش مازندرانی