جدول جو
جدول جو

معنی کوالل - جستجوی لغت در جدول جو

کوالل
(کَ لِ)
کوتاه بالا. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ ثِ)
جمع واژۀ کوثل. (معجم البلدان). رجوع به کوثل شود
لغت نامه دهخدا
(کَ ثِ)
نام زمینی. (ناظم الاطباء). زمینی است. این کلمه تصحیف کواتل که در پیش مذکور شد، نیست. (از منتهی الارب). موضعی است در اطراف شام، خالد به هنگامی که قصد شام کرد از این موضع گذشت. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(کَ تِ)
منزلی است به راه رقه. (منتهی الارب). نام منزلگاهی در راه رقه. (ناظم الاطباء). از نواحی سرزمین ذبیان بعد از سرزمین کلب. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(کَ وَءْ لَ)
پست قامت یا کوتاه بالای درشت اندام یا پستک مع فحج که رفتاری است یعنی پیش پایها نزدیک نهادن و پاشنه ها دور. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ هَِ)
جمع واژۀ کاهل. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجوع به کاهل شود
لغت نامه دهخدا
(کَ لِ)
دوایی است که آن را بادآورد گویند و به عربی شوکهالبیضا خوانند. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بادآورد. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به بادآورد شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
رود معروفی است در مرو شاهجان. در ساحتش روستاها و خانه ها است، از آن جمله است قریۀ حفصاباد، و بدین جهت کوال حفصاباد نیز گفته می شود. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(کَ / کُ)
اندوختن و جمع کردن. (برهان) (آنندراج). گوال صحیح است. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) ، نمو و بالیدن و افزایش کشت و زراعت. (برهان) (آنندراج). گوال صحیح است. (حاشیۀ برهان چ معین). و رجوع به گوال و کوالیدن و گوالیدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کوالف
تصویر کوالف
باد آورد از گیاهان بادآورد
فرهنگ لغت هوشیار