جدول جو
جدول جو

معنی کوابح - جستجوی لغت در جدول جو

کوابح
(کَ بِ)
جمع واژۀ کابح. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کابح شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ضَ بِ)
جمع واژۀ ضابح. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ بِ)
جمع واژۀ سابح. رجوع به سابح شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
نعت فاعلی از کبح. رجوع به کبح شود، پیش آینده از آن چیزکه فال بد میگیری از وی. ج، کوابح. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
نیکوسیاست. (منتهی الارب) (آنندراج). نیکو سیاست کننده ستور. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَوْ وا)
چلیک ساز. بشکه ساز. (دزی ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سوابح
تصویر سوابح
جمع سابحه، نوندان تیزتگان اسپان تند رو
فرهنگ لغت هوشیار