جدول جو
جدول جو

معنی کهکیلویه - جستجوی لغت در جدول جو

کهکیلویه
(کَ گَ)
نام یکی از بخشهای شهرستان بهبهان است. منطقه ای است کوهستانی و هوای سه دهستان بهمئی گرمسیر و طیبی گرمسیر و بویراحمد گرمسیر و قسمتی از دهستان چرام گرمسیر و هوای بقیۀ دهستانها سردسیر است. محصول عمده آن غلات دیمی، برنج و حبوبات و لبنیات و پشم و پوست است. از ده دهستان به شرح زیر تشکیل گردیده است: بهمئی گرمسیر، طیبی گرمسیر، بویراحمد گرمسیر، بهمئی سرحدی، بویراحمد سردسیر، طیبی سرحدی، بویراحمد سرحدی، چرام، بهمئی سردسیر، دشمن زیاری. جمع قرای آن 395 آبادی و دارای 85هزار تن سکنه است. کوههای مرتفعی در شمال کهکیلویه وجود دارد و ارتفاع قلۀ کوه سردوک واقع در دهستان بهمئی سرحدی در حدود 3200 متر و کوه پس شانه 3300 متر است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6). شهرستان کهکیلویه در حدود 9809 کیلومتر مربع مساحت دارد و از نظر تقسیمات کشوری تابع فرمانداری کل بویراحمد و کهکیلویه است. شهرستان کهکیلویه در سرشماری آبان ماه 1345 دارای 112045 تن جمعیت بود که از این عده 108690 تن دارای محل سکونت و 3355 تن بقیه متحرک بوده اند. شهر دهدشت مرکز شهرستان است. (از نشریۀ مرکز آمار ایران ج 138). فرمانداری کل بویراحمد و کهکیلویه در حدود 14261 کیلومتر مربع مساحت دارد و بین 30 درجه و 9 دقیقۀ تا 31 درجه و 32 دقیقه عرض شمالی و 49 درجه و 57 دقیقه تا 51 درجه و 42 دقیقۀ طول شرقی از نصف النهار گرینویچ قرار گرفته است. فرمانداری کل بویراحمد و کهکیلویه از جانب شمال به فرمانداری کل چهارمحال بختیاری، از مشرق به استان اصفهان و فارس، از جنوب به استان فارس و از مغرب به استان خوزستان محدود می باشد. فرمانداری کل بویراحمد و کهکیلویه در سرشماری آبان ماه 1345 دارای 164918 تن جمعیت بود. نقاط شهری علاوه بر یاسوج که مرکز فرمانداری کل است شامل دو شهر دیگر نیز می باشد. (از نشریۀ مرکز آمار ایران ج 164 خردادماه 1347)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان چرام بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان واقع در چهارهزارگزی باختری چرام مرکز دهستان و 21هزارگزی شمال راه آزو به بهبهان. از رودخانه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، برنج، میوه جات، پشم، لبنیات. اهالی به کشاورزی و حشم داری گذران میکنند. از صنایع دستی: قالیچه، جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو میباشد. ساکنین ازطایفۀ چرام هستند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(دِ دَ)
نام یکی از نواحی سه گانه کهکیلویه. به طور کلی می توان در کهکیلویه سه ناحیۀ متمایز از هم معین نمود: 1- ناحیۀ اطراف بهبهان. 2- ناحیۀ زیدون. 3- ناحیۀ دهدشت، مشتمل بر: آزادگان، پشت پر، بوا، چرمه، چاه بردی، چنگلوا، دشت خضر، دزک، باک، روشن آباد، سرمور، سرپر، سنقرآباد و غیره. (از جغرافیای غرب ایران ص 187)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان بویراحمد سردسیر بخش کهکیلویۀ شهرستان بهبهان. واقع در 68هزارگزی شمال خاوری بهبهان. دارای 125 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. ساکنین از طایفۀ بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا