قبیله ای است از یمن که از اولاد کهلان بن سبا هستند. (منتهی الارب). نام قبیله ای از تازیان یمن. (ناظم الاطباء). قبیلۀ دوم از قحطانیان، و آنان فرزندان کهلان بن سباء هستند و همه شاخه های آن از زید بن کهلان منشعب گردیده است. (از صبح الاعشی ج 1 ص 318). نام یکی از هفت قبیلۀ سباء. رجوع به سباء و رجوع به کتاب صبح الاعشی شود
قبیله ای است از یمن که از اولاد کهلان بن سبا هستند. (منتهی الارب). نام قبیله ای از تازیان یمن. (ناظم الاطباء). قبیلۀ دوم از قحطانیان، و آنان فرزندان کهلان بن سباء هستند و همه شاخه های آن از زید بن کهلان منشعب گردیده است. (از صبح الاعشی ج 1 ص 318). نام یکی از هفت قبیلۀ سباء. رجوع به سباء و رجوع به کتاب صبح الاعشی شود
کلان. قید چوبی که پشت در نصب کنند و در را بدان بندند. (فرهنگ فارسی معین). کلان. کلیدان. غلق. فلج. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چفت و بست پشت در. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). و رجوع به کلان شود
کلان. قید چوبی که پشت در نصب کنند و در را بدان بندند. (فرهنگ فارسی معین). کلان. کلیدان. غلق. فلج. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چفت و بست پشت در. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمالزاده). و رجوع به کلان شود
اربه. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در آمل و نور و کجور درخت نر و مادۀ آن (خرمندی = اربه) به نامهای مختلف خوانده می شوند و درخت نر، کهلو یا کلهو... (جنگل شناسی ساعی ص 192)
اربه. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). در آمل و نور و کجور درخت نر و مادۀ آن (خرمندی = اربه) به نامهای مختلف خوانده می شوند و درخت نر، کُهْلو یا کُلْهو... (جنگل شناسی ساعی ص 192)
به رنگ کاه. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خانه خوهم رفت من خروسک کهگون سوی یکی ماکیان و جوزگکی شش. سوزنی (از یادداشت ایضاً). راست خوهی حسب آن خروسک کهگون هیچ ندیمی به سمع تو نگذارد. سوزنی (از یادداشت ایضاً)
به رنگ کاه. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خانه خوهم رفت من خروسک کهگون سوی یکی ماکیان و جوزگکی شش. سوزنی (از یادداشت ایضاً). راست خوهی حسب آن خروسک کهگون هیچ ندیمی به سمع تو نگذارد. سوزنی (از یادداشت ایضاً)
ژان. (1564-1509 میلادی). در نواین از ایالت پیکاردی بدنیا آمد و در ژنو بدرود حیات گفت. در اوایل منشی اسقف نواین بود و بعلت تکفل عائلۀ زیاد با تنگدستی میگذراند. در سال 1523 میلادی برای ادامۀ تحصیل به دانشگاه پاریس اعزام شدو در علوم مختلف عصر آشنایی پیدا کرد، و به تشویق پدرش به تحصیل علوم دینی پرداخت و در امور کلیسایی وارد شد. سپس پدرش تغییر فکر داد و فرزندش را به مطالعۀ حقوق واداشت و او را به دانشگاه اورلئان و بورژ اعزام کرد. در شهر بورژ با wo Melchior آلمانی یونان دوست آشنایی نزدیک یافت و در شهر اورلئان بوسیلۀ پسرعمویش Olivetan Robert با عقاید جدید آشنا شد، لیکن معلوم نیست که آنها را در این موقع پذیرفته باشد. از سال 1533 میلادی پیوندهای خود را با مذهب کاتولیک گسست و در شهر پاریس گفتاری ایراد نمود که در آن عقاید جدیدش منعکس است. در نخستین ماههای سال 1534 میلادی بطور قطعی به مذهب پروتستان گروید و در سال 1535 در شهر بال کتاب خود را بنام ’اساس مسیحیت’ بانجام رسانید. این کتاب ابتدا در ماه مارس سال 1536 به زبان لاتینی و سپس در سال 1541 به زبان فرانسه انتشار یافت. در آن فاصله کالون برای تدریس علم کلام به ژنو احضار شده بود. لیکن در سال 1538 میلادی چون به ایجاد تحولاتی در آداب و رسوم شهر و برقراری انضباط شدید اقدام نموده بود از آنجا تبعید شد. در عقاید خود بسیار متعصب بود و پس از بازگشت مجدد به ژنو این شهر را به دژ استوارمذهب پروتستان مبدل ساخت و حریفان خود را با شدت عمل مورد تعقیب قرار داد و از جملۀ قربانیان تعصب او Gruet Jacques و بخصوص Servet Michel است که در سال 1553 سوزانده شد. در پنجم ژوئن سال 1559 میلادی فرهنگستان ژنو را تأسیس نمود و این فرهنگستان بزودی به یکی از کانونهای درخشان علم مبدل گردید. در عین حال عقاید خود را در خارج نیز منتشر میساخت و با فرانسه، هلند، اسکاتلند، انگلستان و لهستان در مکاتبه بود و شاگردانی پرورش میداد که در نقاط مختلف کلیساهایی دایر میکردند. بر اثر همین تلاشهای فوق العاده نیروی جسمانی خود را از دست داد و در 27 مه 1564 میلادی درگذشت. از ازدواج او در سال 1540 میلادی فرزندی به دنیا آمد که در سنین کودکی درگذشت. کالون یکی از نویسندگان قرن 16 است و با بیان دقیق و فصیح علم کلام را تقریر میکند و دارای منطق قوی است. از او علاوه بر کتاب فوق الذکر یک رساله و یک تفسیر مذهبی و نامه هایی باقیمانده است. اصول عقاید: به عقیدۀ کالون انسان بطور طبیعی دارای معرفت خدایی است، لیکن بر اثر سقوط ذهنش تاریک گشته است. بنابراین خداوند در Ecriture (انجیل) نه آن چنان که بذاته هست بلکه آن چنان که در نظر ماجلوه میکند معرفی شده است. روح القدس که انجیل را بما داده و تنهااوست که به تفسیر آن مجاز است، هیچ کلیسایی نیست که شهادت او مافوق تجلی روح القدس در خود ما باشد تقدیرخدایی علم ازلی او نیست بلکه فعالیت بی پایانی است که در پرتو آن بر آسمان و زمین و ارادۀ بشری حکومت میکند و افراد انسانی را بغایتی که منظور اوست سوق میدهد و انسان که خداوند او را به صورت خود آفریده است از آن مقام هبوط کرده است. کالون بدون آنکه کوشش داشته باشد دو نظریه را با هم سازش بدهد اظهارنظر میکند که بشر به علت گناه خود و بر اثر مشیت الهی هبوط کرده است. متعاقب این هبوط طبیعت بشری فساد مطلق پذیرفته و دیگر با هیچ عملی خیر واقعی را قادر نیستیم. به عقیدۀ کالون مسیح ناجی ماست و بجای ما طاعت میکندو رنج میکشد، لیکن اگر در پرتو روح القدس اثر این کار در قلب ما نفوذ نکند ثمرات آن که عبارت از بازگشت واقعی بسوی خدا و سیر دائمی از طریق عبادت بسوی تقدس است مفید فایدۀ نخواهد بود. اعمال ما، ما را نجات نمی بخشد بلکه ایمان که اعمال ناشی از آن است ناجی ماست. کالون به تقدیر ازلی معتقد است و چنین تعلیم میدهد که سعادت اخروی از ازل مقدر است. کلیسا عبارت است از مجموعۀ برگزیدگان که در گذشته میزیسته اند و اکنون نیز میزیند بنابراین کلیسا امر نامرئی است. ’کلیسای مرئی’ مجمع مسیحیانی را نامند که در آن وعظ میشودو با صداقت سخنان آسمانی استماع میگردد و زندگی بی شائبه در آن جریان دارد شارل الکساندر. سیاستمدار فرانسوی که به سال 1734 میلادی در دوئه به دنیا آمد و در سال 1802 میلادی بدرود حیات گفت. وی در سال 1785 میلادی ناظر دارایی فرانسه بود
ژان. (1564-1509 میلادی). در نوایُن از ایالت پیکاردی بدنیا آمد و در ژنو بدرود حیات گفت. در اوایل منشی اسقف نواین بود و بعلت تکفل عائلۀ زیاد با تنگدستی میگذراند. در سال 1523 میلادی برای ادامۀ تحصیل به دانشگاه پاریس اعزام شدو در علوم مختلف عصر آشنایی پیدا کرد، و به تشویق پدرش به تحصیل علوم دینی پرداخت و در امور کلیسایی وارد شد. سپس پدرش تغییر فکر داد و فرزندش را به مطالعۀ حقوق واداشت و او را به دانشگاه اورلئان و بورژ اعزام کرد. در شهر بورژ با wo Melchior آلمانی یونان دوست آشنایی نزدیک یافت و در شهر اورلئان بوسیلۀ پسرعمویش Olivetan Robert با عقاید جدید آشنا شد، لیکن معلوم نیست که آنها را در این موقع پذیرفته باشد. از سال 1533 میلادی پیوندهای خود را با مذهب کاتولیک گسست و در شهر پاریس گفتاری ایراد نمود که در آن عقاید جدیدش منعکس است. در نخستین ماههای سال 1534 میلادی بطور قطعی به مذهب پروتستان گروید و در سال 1535 در شهر بال کتاب خود را بنام ’اساس مسیحیت’ بانجام رسانید. این کتاب ابتدا در ماه مارس سال 1536 به زبان لاتینی و سپس در سال 1541 به زبان فرانسه انتشار یافت. در آن فاصله کالون برای تدریس علم کلام به ژنو احضار شده بود. لیکن در سال 1538 میلادی چون به ایجاد تحولاتی در آداب و رسوم شهر و برقراری انضباط شدید اقدام نموده بود از آنجا تبعید شد. در عقاید خود بسیار متعصب بود و پس از بازگشت مجدد به ژنو این شهر را به دژ استوارمذهب پروتستان مبدل ساخت و حریفان خود را با شدت عمل مورد تعقیب قرار داد و از جملۀ قربانیان تعصب او Gruet Jacques و بخصوص Servet Michel است که در سال 1553 سوزانده شد. در پنجم ژوئن سال 1559 میلادی فرهنگستان ژنو را تأسیس نمود و این فرهنگستان بزودی به یکی از کانونهای درخشان علم مبدل گردید. در عین حال عقاید خود را در خارج نیز منتشر میساخت و با فرانسه، هلند، اسکاتلند، انگلستان و لهستان در مکاتبه بود و شاگردانی پرورش میداد که در نقاط مختلف کلیساهایی دایر میکردند. بر اثر همین تلاشهای فوق العاده نیروی جسمانی خود را از دست داد و در 27 مه 1564 میلادی درگذشت. از ازدواج او در سال 1540 میلادی فرزندی به دنیا آمد که در سنین کودکی درگذشت. کالون یکی از نویسندگان قرن 16 است و با بیان دقیق و فصیح علم کلام را تقریر میکند و دارای منطق قوی است. از او علاوه بر کتاب فوق الذکر یک رساله و یک تفسیر مذهبی و نامه هایی باقیمانده است. اصول عقاید: به عقیدۀ کالون انسان بطور طبیعی دارای معرفت خدایی است، لیکن بر اثر سقوط ذهنش تاریک گشته است. بنابراین خداوند در Ecriture (انجیل) نه آن چنان که بذاته هست بلکه آن چنان که در نظر ماجلوه میکند معرفی شده است. روح القدس که انجیل را بما داده و تنهااوست که به تفسیر آن مجاز است، هیچ کلیسایی نیست که شهادت او مافوق تجلی روح القدس در خود ما باشد تقدیرخدایی علم ازلی او نیست بلکه فعالیت بی پایانی است که در پرتو آن بر آسمان و زمین و ارادۀ بشری حکومت میکند و افراد انسانی را بغایتی که منظور اوست سوق میدهد و انسان که خداوند او را به صورت خود آفریده است از آن مقام هبوط کرده است. کالون بدون آنکه کوشش داشته باشد دو نظریه را با هم سازش بدهد اظهارنظر میکند که بشر به علت گناه خود و بر اثر مشیت الهی هبوط کرده است. متعاقب این هبوط طبیعت بشری فساد مطلق پذیرفته و دیگر با هیچ عملی خیر واقعی را قادر نیستیم. به عقیدۀ کالون مسیح ناجی ماست و بجای ما طاعت میکندو رنج میکشد، لیکن اگر در پرتو روح القدس اثر این کار در قلب ما نفوذ نکند ثمرات آن که عبارت از بازگشت واقعی بسوی خدا و سیر دائمی از طریق عبادت بسوی تقدس است مفید فایدۀ نخواهد بود. اعمال ما، ما را نجات نمی بخشد بلکه ایمان که اعمال ناشی از آن است ناجی ماست. کالون به تقدیر ازلی معتقد است و چنین تعلیم میدهد که سعادت اخروی از ازل مقدر است. کلیسا عبارت است از مجموعۀ برگزیدگان که در گذشته میزیسته اند و اکنون نیز میزیند بنابراین کلیسا امر نامرئی است. ’کلیسای مرئی’ مجمع مسیحیانی را نامند که در آن وعظ میشودو با صداقت سخنان آسمانی استماع میگردد و زندگی بی شائبه در آن جریان دارد شارل الکساندر. سیاستمدار فرانسوی که به سال 1734 میلادی در دوئه به دنیا آمد و در سال 1802 میلادی بدرود حیات گفت. وی در سال 1785 میلادی ناظر دارایی فرانسه بود
شهری است به خراسان از توابع بادغیس، حمداﷲ مستوفی آرد: بادغیس از اقلیم چهارم طولش از جزایر خالدات ’صه ل’ و عرض از خط استوا ’له ک’، قصبات کوه نقره و کوه غنابادو بزرگترین و بست و لب و حاد و از کایرون و کالون ودهستان از توابع آن است، (نزههالقلوب ص 153)، در بعضی از نسخ نزههالقلوب بجای کالون کالو ضبط شده است
شهری است به خراسان از توابع بادغیس، حمداﷲ مستوفی آرد: بادغیس از اقلیم چهارم طولش از جزایر خالدات ’صه ل’ و عرض از خط استوا ’له ک’، قصبات کوه نقره و کوه غنابادو بزرگترین و بست و لب و حاد و از کایرون و کالون ودهستان از توابع آن است، (نزههالقلوب ص 153)، در بعضی از نسخ نزههالقلوب بجای کالون کالو ضبط شده است
جمع واژۀ اهل. (ناظم الاطباء). و رجوع به اهل شود، با ساز و آلات بسیار. با کبر و عجبی نامطبوع. با اسباب و اشیائی زائد و فضول. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). - پراهن و تلپ، پرتکبر. پرتبختر. - ، بسیارساز و برگ
جَمعِ واژۀ اَهل. (ناظم الاطباء). و رجوع به اهل شود، با ساز و آلات بسیار. با کبر و عجبی نامطبوع. با اسباب و اشیائی زائد و فضول. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). - پراهن و تلپ، پرتکبر. پرتبختر. - ، بسیارساز و برگ