جدول جو
جدول جو

معنی کهله - جستجوی لغت در جدول جو

کهله
(کَ لَ)
مؤنث کهل. ج، کهلات، کهلات، و گفته اند کمتر به طور تنها، زن را کهله گویند و بیشتر گویند: امراءه شهله کهله. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به کهل شود
لغت نامه دهخدا
کهله
(کَ لَ / لِ)
گاورسهایی بود که از زر و سیم و ارزیز سازند. (نسخه ای از فرهنگ اسدی، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ریزه های سیم و زر. (فرهنگ رشیدی). ریزه ها و گاورسهای زر و سیم را گویند. (برهان) (آنندراج). ریزه های زر و سیم. (ناظم الاطباء) :
بر کهلۀ هجرانت کنون رانی کفشیر
بر کهلۀ داغش بر کفشیر نرانی.
منجیک (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
بر پشت اگر خار کشی و دخ و دهله
به زآنکه ز دونان طلبی ناسره کهله.
؟ (از فرهنگ رشیدی).
، زر سفید را نیز گفته اند، و به ترکی آقچه خوانند. (برهان). زر سپید رایج را نیز گفته اند، و به ترکی آقچه خوانند. (آنندراج). زر سفید رایج. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بهله
تصویر بهله
دستکش چرمی که در قدیم شکارچیان به دست می کردند برای نگاه داشتن باز بر روی دست، نکاب، نکاپ، نکاف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
دیرینه، فرسوده، کنانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
کاهن ها، روحانیان مسیحی یا یهودی، روحانی اقوام باستان مانند بابلیان ها و مصریان ها، غیب گوها، جمع واژۀ کاهن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهله
تصویر شهله
چربی گوشت، سفیدی روی گوشت، گوشت بسیار چرب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاله
تصویر کاله
کالا، برای مثال ور گدا گوید سخن چون زرّ کان / ره نیابد کالۀ او در دکان (مولوی - ۱۳۰)
کاسۀ سفالی ویژۀ قضای حاجت بیماران
ظرف شرابی که از کدو ساخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اهله
تصویر اهله
هلال ها، ماه از شب اول ماه قمری تا سه شب که در آسمان به شکل کمان دیده می شود، ماه نوها، جمع واژۀ هلال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دهله
تصویر دهله
گون، گیاهی خاردار با ساقه های ستبر و شاخه های بلند و انبوه و گل های سرخ، بنفش، سفید یا زرد کم رنگ که از آن کتیرا می گیرند
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، خدک، بل، پول، قنطره، جسر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کهره
تصویر کهره
بزغالۀ شیرمست، بزغالۀ شیرخوار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوله
تصویر کوله
کج، خمیده مثلاً کج وکوله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوله
تصویر کوله
کوله بار و کوله پشتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهله
تصویر شهله
چربی گوشت و بمعنای زن پیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کجله
تصویر کجله
عکه عقعق کشکرک
فرهنگ لغت هوشیار
گاورسهای طلا و نقره، انگاره زر و سیم که هنوز آنرا پهن نکرده و سکه نزده باشند: بر گهله هجرانت کنون رانی کفشیر بر گهله داغش بر کفشیر نرانی. (منجیک)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهبه
تصویر کهبه
رنگ تیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهره
تصویر کهره
بزغاله شیرمست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهسله
تصویر کهسله
نادان احمق ابله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهلم
تصویر کهلم
بادنجان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهنه
تصویر کهنه
قدیم، ضد تازه و نو، عتیقه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهوه
تصویر کهوه
قهوه
فرهنگ لغت هوشیار
پیمایش پیمانه ای باشد که بدان غله و آرد و چیز های دیگر پیمایند. توضیح طبق فرمان غازان خان (مغول) واحدی بود معادل 10 من تبریز. توضیح، کیله در بعضی شهر ها از جمله اراک (سلطان آباد) مستعمل است و آن ظرفی است چوبی و گرد که حجم آن وقتی که پروممتلی باشد معادل یک من تبریز است. همچنین کیله برای توزین ماست و دوغ بکار میرود و آن ظرفی است سفالی که یک من و یک چارک تبریز (5 چارک) گنجایش دارد (مکی نژاد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوله
تصویر کوله
خمیده منحنی کج. یا کج و کوله. کج و معوج
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره خرزهره که چندین گونه دارد و همه دارا خاصیت قی آور و لینت هستند و در آسیا و جنوب اروپا و آمریکا میرویند. از این گیاه گلوکزیدی بنام سیمارین بدست آورده اند. تعداد کاسبرگها و گلبرگهای آن هر کدام 5 عدد است. میوه اش مرکب از دو برگه طویل است و دانه ها دارا طعم تلخ و سوزانی هستند. برخی گونه های این گیاه بعنوان گل زینتی کشت میشوند خانق الکلب قاتل الکلب اذاراقی ازاراقی کوچوله. توضیح: در برخی کتب کچوله مرادف با جوز القی ذکر شده که اشتباه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سهله
تصویر سهله
آسانگیر با گذشت زون، زمین هموار کوچک، نرم ریخت، ماسه، شکمروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کحله
تصویر کحله
چشم پنام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کتله
تصویر کتله
توده، همرایان کتله در فارسی: خشخاش تیغی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طهله
تصویر طهله
گیاه اندک، تره نازک، تیرگی و تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
نفرین دستکش چرمی که میرشکاران بر دست کنند و بدان باز و چرغ و غیره را بر دست گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهله
تصویر دهله
پل چوبی یا پلی که با سنگ سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهله
تصویر ذهله
سویس (غفلت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جهله
تصویر جهله
جمع جاهل نادانان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع هلال ماههای نو. یا اهله قمر. قسمتهایی از ماه که اهل زمین آنرا رویت کنند (هلال بدر تربیع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خهله
تصویر خهله
کج کژ خوهله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وهله
تصویر وهله
کرت بار، بار، دفعه
فرهنگ لغت هوشیار