جدول جو
جدول جو

معنی کهترپروری - جستجوی لغت در جدول جو

کهترپروری
(کِ تَ پَرْ وَ)
کهترنوازی. زیردست نوازی. بنده پروری. حالت و عمل کهترپرور. رجوع به کهترپرور شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
کهترنواز. زیردست نواز. بنده پرور. آنکه با چاکران و فرودستان خود مهربان باشد:
از خداوندی و از فضل چه دانی که چه کرد
آن ملک زادۀ آزادۀ کهترپرور.
فرخی.
رجوع به کهترنواز شود
لغت نامه دهخدا
(هَُ نَ پَرْ وَ)
پروردن و تربیت کردن هنرمندان را. هنر را بزرگ داشتن. کوشش برای هنر:
نجوید کسی بر کسی برتری
مگر از طریق هنرپروری.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مِ پَرْ وَ)
عمل مهرپرور. پرورش دوستی و عطوفت
لغت نامه دهخدا