جدول جو
جدول جو

معنی کنکاش - جستجوی لغت در جدول جو

کنکاش
شور، مشورت، جستجو، تفحص
تصویری از کنکاش
تصویر کنکاش
فرهنگ فارسی عمید
کنکاش
مشورت، صلاح و مصلحت و تدبیر در کار مهم
تصویری از کنکاش
تصویر کنکاش
فرهنگ لغت هوشیار
کنکاش((کَ))
مشورت، شور، کنکاج هم گفته می شود
تصویری از کنکاش
تصویر کنکاش
فرهنگ فارسی معین
کنکاش
مشورت
تصویری از کنکاش
تصویر کنکاش
فرهنگ واژه فارسی سره
کنکاش
رایزنی، شور، کنگاش، مشورت
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنکاشستان
تصویر کنکاشستان
جای شور و مشورت، مجلس شورا
فرهنگ فارسی عمید
(کُنْ نا)
خلاصه. ملخص. تلخیص. اختصار. وجیزه: کناش فخر رازی. و شاید به معنی اصول باشد و شاید به معنی مطالبی بی سامان و بی ترتیب در کتابی نوشته باشد از کنشاء به معنی جعد. قطط. قبیح الوجه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، مجموعۀ یادداشتهای طبی. رجوع به کنانیش شود
لغت نامه دهخدا
(کِ / کَ)
کنگاج. کنگاش. (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء). رجوع به کنگاج و ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان شیب کوه است که در بخش مرکزی شهرستان فسا واقع شده است و دارای 550 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(کِ / کَ)
کنگاج است که صلاح و مصلحت و مشورت باشد و به این معنی با سین بی نقطه (کنگاس) هم آمده است. (برهان). کنگاج. (از آنندراج). مشورت و صلاح پرسی و این لفظ ترکی است. (غیاث). صلاح و مصلحت و تدبیر و مشورت در کار مهم. از کسی رأی و تدبیرخواستن. (ناظم الاطباء). مشورت و در صراح ترجمه شوری. (از فرهنگ جهانگیری). کنگاج. کنکاش. کنکاج. کنیکاش. کنیگاش. شور. مشورت. (فرهنگ فارسی معین) ، خرچنگ را نیز گویند که سرطان باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
اقحوان. (یادداشت مؤلف) (فرهنگ فارسی معین). بابونج. مقارجه. رجل الدجاجه. بابونک. بابونق. (یادداشت مؤلف). شجرۀ مریم. بابونۀ گاوچشم. بابونۀ گاوی. (فرهنگ فارسی معین). گیاهی است از تیره مرکبان که دارای گونه های دوساله و پایا می باشد. ارتفاعش 30 تا80 سانتی متر است و معمولاً در کنار جاده ها و روی دیوارها و اماکن مخروب بحالت خودرو می روید. منشاء اولیۀ این گیاه را آسیای صغیر و بالکان نوشته اند، ولی امروزه در غالب نقاط آسیا و اروپا به فراوانی می روید (در اکثر نقاط ایران بخصوص در شمال فراوان است). برگهای گیاه مزبور نرم و به رنگ سبز روشن و دارای تقسیمات دندانه دار است. نهنج گل آن دارای یک قسمت مرکزی برنگ زرد محصور در گلهای زبانه ای سفیدرنگ است. قسمت مورد استفادۀ آن گلهای آن است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
اوسکار ستان از عهد مشروطیت این ترکیب را بتصور فارسی بودن بجای مجلس شوری وضع کردند و گروهی آنرا بکار بردند ولی بزودی متروک گردید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کناش
تصویر کناش
مجموعه یادداشتها طبی
فرهنگ لغت هوشیار
زیر و زبر شدن ویران گشتن کنگاج کنکاش ترکی مغولی رایزنی اوسکار سگالش شور مشورت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنکاح
تصویر کنکاح
مشورت، صلاح و پند و نصیحت و تدبیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنگاش
تصویر کنگاش
شور مشورت
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از تیره مرکبان که دارا گونه های دو ساله و پایا میباشد. ارتفاعش 30 تا 80 سانتیمتر است و معمولا در کنار جاده ها و روی دیوار ها و اماکن مخروب بحالت خود رو میروید. منشا اولی این گیاه را آسیای صغیر و بالکان نوشته اند ولی امروزه در غالب نقاط آسیا و اروپا بفراوانی میروید (در اکثر نقاط ایران خصوصا نواحی شمال فراوان است)، برگها گیاه مزبور نرم و برنگ سبز روشن و دارا تقسیمات دندانه دار است. نهنج گل آن دارا یک قسمت مرکزی برنگ زرد محصور در گلها زبانه یی سفید رنگ است. قسمت مورد استفاده آن گلها آنست اقحوان شجره مریم بابونه گاو چشم با بونه گاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنشکاش
تصویر کنشکاش
مشاوره
فرهنگ واژه فارسی سره