جدول جو
جدول جو

معنی کنفلیله - جستجوی لغت در جدول جو

کنفلیله
(کَ فَ لَ)
کنفلیل. رجوع به مادۀ قبل شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شنبلیله
تصویر شنبلیله
گیاهی علفی و یک ساله، با شاخه های نازک و گل های زرد که به عنوان سبزی خوراکی و معمولاً به صورت پخته مصرف می شود، شملید، شنبلید، شلمیز، حلبة
فرهنگ فارسی عمید
(کَ فَ)
ریش پهن بزرگ. (برهان) (ناظم الاطباء) (جهانگیری). ریش دراز. (فرهنگ رشیدی) : رجل کنفلیل اللحیه، مرد سطبر و انبوه ریش. لحیه کنفلیله، ریش انبوه سطبر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ طَ لَ)
گلۀ شتر و گاو، پاره ای از ابر. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب)
لغت نامه دهخدا
(زَ فَ جَ)
رجوع به زنفالجه شود
لغت نامه دهخدا
(شَمْ بَ لی لَ / لِ)
شملیز. شملید. شنبلید. شنبلیت. بمعنی شنبلید است و آن رستنیی باشد که به عربی حلبه و به هندی میتهی و به یونانی فریقه خوانند. (برهان). شملیز. به تازی حلبه. (از جهانگیری). سبزیی است خوشبو، تند، خوراکی، از سبزی ها که در طعام پزند. رجوع به شنبلیت و شنبلید شود
لغت نامه دهخدا
(فَ لَ)
موی انبوه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). به عربی موی سر زن را نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ / لِ)
نام شغالی که قصۀ او در کتاب کلیله و دمنه مشهور است. (آنندراج) (از ناظم الاطباء) ، کلیله و دمنه. و کلیله و دمنه از جمله کتبی است که از سانسکریت به پهلوی و از پهلوی به وسیلۀ عبدالله بن المقفع به تازی و از تازی نخستین بار به فرمان نصر بن احمد به نثر دری و سپس از روی همان ترجمه بوسیلۀ رودکی به شعر پارسی درآمد و آنگاه در اوایل قرن ششم یک بار دیگر با نثر منشیانۀ بلیغ ترجمه دیگری از آن ترتیب یافت که کلیله و دمنۀ بهرام شاهی است و بدست ابوالمعالی نصرالله بن محمد بن عبدالحمید منشی صورت گرفته است. (از تاریخ ادبیات ایران تألیف صفاج 2 ص 948)
لغت نامه دهخدا
گیاهی است علفی و یکساله از تیره سبزی آساها به طول 30 تا 50 سانتی متر که در نواحی بحرالروم (مدیترانه) و یونان و ایران و آسیای صغیر و مصر و الجزایر روییده یا کشت میشود. برگهایش متناوب و مرکب از سه برگچه است که 4، 3 قسمت انتهایی برگچه ها دندانه دار است. گلهایش منفرد و رنگ زرد روشن یا بنفش و یا مایل برنگ سفید است. میوه این گیاه نیام خمیده و به طول 3 تا 10 سانتیمتر است و در درونش 5 تا 20 دانه جای دارد. دانه اش زاویه دار به طول 4 تا 6 میلیمتر است رنگ دانه ها از زرد حنایی تا قهوه یی تغییر می کند. بویش قوی و طعمش تلخ و معطر است شلمیز فریقه حلبه خلبه
فرهنگ لغت هوشیار
قنبیل بنگرید به قنبیل گیاهی است از تیره فرفیون که گونه های مختلفش بشکل درختچه می باشد ولی گاهی نمو جالبی کرده و بشکل درخت در می آید و یا ارتفاع 10 متر نیز می رسد این گیاه بومی گرم زمین خصوصا عربستان حبشه هندوسراندیب می باشد، برگهایش کامل و دارای گوشوارک و بیضوی و خشن و بی کرک است. گلهایش دوپایه و پوشیده از کرکهای نازک و دارای نهنج محدب است. گل نرش دارای تعداد زیادی پرچم و گل ماده شامل 3 برچه است. میوه اش به بزرگی نخود و پوشید از غبار قرمز رنگ (تارهای غده یی کوچک میکروسکوپی) است. قسمت مورد استفاده این درخت بشره کپسولهای میوه آن است که شامل تارهای غده یی کرک مانند است و بدین جهت برای به دست آوردن آن میوه رسیده گیاه را به صورت قطعاتی در آورده خشک می کنند و سپس آنها را در سبدی قرار داده برروی یکدیگر مالش می دهند. بر اثر این عمل غباری از اصطکاک میوه ها بر یکدیگر حاصل می گردد که از سوراخهای سبد بر روی پارچه ای که در زیر آن قرار دارد جمع آوری می شود. این گرد حاصل برنگ قرمز یا آجری یا قرمز تیره است. این گرد خاصیت اشتغال شدید دارد و اگر در آب ریخته شود بر سطح آن قرار می گیرد و بر اثر حرارت بوی معطر از آن استشمام می شود. گرد حاصل شامل مقادیر زیادی صمغ (80 درصد) و ماده ای به نام روتلرین یا کامالین یا مالوکسین است. این گرد بهترین داروی نافع کرم کدو و مخصوصا بوتریوسفال است. مقدار زیاد آن دارای اثر مسهل شدید است ولی با تهوع و قی همراه می باشد، پس از مصرف این گرد به منظور رفع کرم کدو خوردن مسهل ضروری نیست. مصرف این گرد بمقدار 6 تا 2 گرم برای اشخاص بالغ و نیم تا 2 گرم برای اطفال 5 تا 10 ساله است قنبلیله ورس کمله کامالا ملوتوس کنبیلا کنبیله قنبیله. توضیح در طب قدیم چون منحصرا گرد این گیاه که زرد رنگ است و گرد و خاک را دارد در تداوی مصرف می شده عامه مردم خیال می کرده اند که نوعی خاک است، گرد (پودر) گیاه قنبیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنپلیکه
تصویر کنپلیکه
فرانسوی در هم در هم بر هم بغرنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفلیزه
تصویر کفلیزه
چمچه بزرگ سوراخ دار کفلیز: (در دیگ خرافات کفچلیزی در آینه نا کسی خیالی)، (ناصر خسرو)، بچه قورباغه، سگ ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
((شَ بَ لَ یا لِ))
گیاهی است علفی و یکساله از تیره سبزی آساها. برگ هایش متناوب و مرکب از سه برگچه است. گل هایش منفرد و به رنگ زرد روشن یا بنفش و یا مایل به رنگ سفید است. میوه این گیاه به نام خمیده و به طول 3 تا 10 سانتیمتر است. بویش قوی و طعمش تلخ است
فرهنگ فارسی معین