صمغی سفید، نرم، خوش بو و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته می شود و هنگام سوختن بوی خوشی می پراکند و در دندان پزشکی جهت قالب گیری دندان به کار می رفته، بستج، رماس، مصطکی، بستخ، رماست، کندر رومی
صمغی سفید، نرم، خوش بو و شیرین که از درختی خاردار شبیه درخت مورد گرفته می شود و هنگام سوختن بوی خوشی می پراکند و در دندان پزشکی جهت قالب گیری دندان به کار می رفته، بُستَج، رَماس، مَصطَکی، بُستَخ، رَماست، کُندُر رومی
دهی از دهستان ارنگۀ بخش کرج است که در شهرستان تهران واقع است و 1340 تن سکنه دارد. مزرعۀ چبال جزء این ده است و امامزاده ای به نام طاهر عبدالله دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی از دهستان ارنگۀ بخش کرج است که در شهرستان تهران واقع است و 1340 تن سکنه دارد. مزرعۀ چبال جزء این ده است و امامزاده ای به نام طاهر عبدالله دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
شهرکی است از حدود کوهستان نشابور (به خراسان) با کشت و برز بسیار. (حدود العالم). قریه ای است از نواحی نیشابور از عمال طریثیت که به آن ترشیز نیز گفته می شود. (از معجم البلدان) (از لباب الانساب). شهری بود در پشت شهر نیشابور مشتمل بر قرای متعدده که دویست و هشتاد و شش نوشته اند و نام آن کندر بوده و گفته اند بانی پشت در قدیم پشتاسب بوده که به کشتاسب مشهور است و ترسیس قصبه ای از آن می بوده که به ترشیز معروف است و از کندر مردم بزرگ برخاسته اند که از آن جمله ابونصر عمیدالملک کندری وزیر سلاطین سلاجقه بوده اند. (آنندراج) (انجمن آرا). شهری از شهرهای خراسان خصوصاً که وزیر ابونصرکندری از آنجاست. (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ جهانگیری)
شهرکی است از حدود کوهستان نشابور (به خراسان) با کشت و برز بسیار. (حدود العالم). قریه ای است از نواحی نیشابور از عمال طریثیت که به آن ترشیز نیز گفته می شود. (از معجم البلدان) (از لباب الانساب). شهری بود در پشت شهر نیشابور مشتمل بر قرای متعدده که دویست و هشتاد و شش نوشته اند و نام آن کندر بوده و گفته اند بانی پشت در قدیم پشتاسب بوده که به کشتاسب مشهور است و ترسیس قصبه ای از آن می بوده که به ترشیز معروف است و از کندر مردم بزرگ برخاسته اند که از آن جمله ابونصر عمیدالملک کندری وزیر سلاطین سلاجقه بوده اند. (آنندراج) (انجمن آرا). شهری از شهرهای خراسان خصوصاً که وزیر ابونصرکندری از آنجاست. (فرهنگ رشیدی) (فرهنگ جهانگیری)
صمغی است که آن را مصطکی خوانند و بعضی گویند مصطکی هم نوعی از کندر است و کندر لبان (لوبان) باشد. و بعضی گویند کندر درختی است شبیه به درخت پسته لیکن باری و میوه ای و تخمی ندارد. صمغ آن را به نام آن درخت خوانند و صمغالبطم همان است و آن شبیه به مصطکی است و طبیعت آن گرم باشد. (برهان). صمغی است مانند مصطکی که به عربی لبان گویند. (آنندراج) (انجمن آرا) (رشیدی). صمغ درختی است مشابه به مصطکی. (غیاث). علک. مزدکی. کندور. (زمخشری). به عربی نوعی از علک است که به عربی لبان و به فارسی کندر نامند. (فهرست مخزن الادویه). لبان. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). صمغی است که بر آتش ریزند و بوی خوش برآرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی از صمغ است که قطعبلغم را نافع است. (منتهی الارب). یک نوع صمغی شبیه به مصطکی که نشواره و نشوره و به تازی لبان گویند. کندر رومی. مصطکی. (ناظم الاطباء). سانسکریت، ’کوندورو’، ’کندوره’. یونانی، ’خندرس’. صمغی است خوشبو که از درخت کندر هندی به دست آورند و جهت استفاده از رایحۀ مطبوعش آن را در آتش ریزند. کندر را از درختان دیگر از جمله درختان تیره کاج و صنوبر می توان به دست آورد ولی نوع مرغوب آن همان کندر هندی است که سرخ رنگ است و انواع دیگر کندرها سفیدرنگند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به خرده اوستا ص 143 و کندرو شود. - کندر حبشی، گونه ای کندر سفیدرنگ که از انواع سرو کوهی و عرعر حاصل می شود ولی به مرغوبی کندر هندی نیست. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کندر هندی شود. (ناظم الاطباء). - کندر رومی، صمغی است که آن را علک رومی می گویند و مصطکی همان است. (برهان) (آنندراج) (فهرست مخزن الادویه). مصطکی. (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء). و رجوع به مصطکی شود. - کندر هندی، درختی است از ردۀ دولپه ایهای جداگلبرگ از تیره بورسراسه که بومی هندوستان است و آن را از صمغی خوشبوی به نام کندر استخراج می کنند. لبان. لیبانون. شجرهاللبان. درخت کندر. عسلبند. (فرهنگ فارسی معین)
صمغی است که آن را مصطکی خوانند و بعضی گویند مصطکی هم نوعی از کندر است و کندر لبان (لوبان) باشد. و بعضی گویند کندر درختی است شبیه به درخت پسته لیکن باری و میوه ای و تخمی ندارد. صمغ آن را به نام آن درخت خوانند و صمغالبطم همان است و آن شبیه به مصطکی است و طبیعت آن گرم باشد. (برهان). صمغی است مانند مصطکی که به عربی لبان گویند. (آنندراج) (انجمن آرا) (رشیدی). صمغ درختی است مشابه به مصطکی. (غیاث). علک. مزدکی. کندور. (زمخشری). به عربی نوعی از علک است که به عربی لبان و به فارسی کندر نامند. (فهرست مخزن الادویه). لبان. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). صمغی است که بر آتش ریزند و بوی خوش برآرد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نوعی از صمغ است که قطعبلغم را نافع است. (منتهی الارب). یک نوع صمغی شبیه به مصطکی که نشواره و نشوره و به تازی لبان گویند. کندر رومی. مصطکی. (ناظم الاطباء). سانسکریت، ’کوندورو’، ’کندوره’. یونانی، ’خندرس’. صمغی است خوشبو که از درخت کندر هندی به دست آورند و جهت استفاده از رایحۀ مطبوعش آن را در آتش ریزند. کندر را از درختان دیگر از جمله درختان تیره کاج و صنوبر می توان به دست آورد ولی نوع مرغوب آن همان کندر هندی است که سرخ رنگ است و انواع دیگر کندرها سفیدرنگند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به خرده اوستا ص 143 و کندرو شود. - کندر حبشی، گونه ای کندر سفیدرنگ که از انواع سرو کوهی و عرعر حاصل می شود ولی به مرغوبی کندر هندی نیست. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به کندر هندی شود. (ناظم الاطباء). - کندر رومی، صمغی است که آن را علک رومی می گویند و مصطکی همان است. (برهان) (آنندراج) (فهرست مخزن الادویه). مصطکی. (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء). و رجوع به مصطکی شود. - کندر هندی، درختی است از ردۀ دولپه ایهای جداگلبرگ از تیره بورسراسه که بومی هندوستان است و آن را از صمغی خوشبوی به نام کندر استخراج می کنند. لبان. لیبانون. شجرهاللبان. درخت کندر. عسلبند. (فرهنگ فارسی معین)
از کندوره سنسکریت کندر بناست شهر بلد مدینه: بیابان بی آب و کوه شکسته دو صد ره فزونست از شهر و کندر. (ناصر خسرو) صمغی است خوشبو که از درخت کندر هندی بدست آورند. و جهت استفاده از رایحه مطبوعش آنرا در آتش ریزند. کندر را از درختان دیگر از جمله درختان تیره کاج و صنوبر میتوان بدست آورد ولی نوع مرغوب آن همان کندر هندی است که سرخ رنگ است و انواع دیگر کندر ها سفید رنگند. یا کندر حبشی. گونه ای کندر سفید رنگ که از انواع سرو کوهی و عرعر حاصل میشود ولی بمرغوبی کندر هندی نیست. یا کندر رومی. یا کندر هندی. درختی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ از تیره بور سراسه که بومی هندوستان است و آنرا از صمغی خوشبوی بنام کندر استخراج میکنند لبان لیبانون شجره اللبان درخت کندر عسلبند
از کندوره سنسکریت کندر بناست شهر بلد مدینه: بیابان بی آب و کوه شکسته دو صد ره فزونست از شهر و کندر. (ناصر خسرو) صمغی است خوشبو که از درخت کندر هندی بدست آورند. و جهت استفاده از رایحه مطبوعش آنرا در آتش ریزند. کندر را از درختان دیگر از جمله درختان تیره کاج و صنوبر میتوان بدست آورد ولی نوع مرغوب آن همان کندر هندی است که سرخ رنگ است و انواع دیگر کندر ها سفید رنگند. یا کندر حبشی. گونه ای کندر سفید رنگ که از انواع سرو کوهی و عرعر حاصل میشود ولی بمرغوبی کندر هندی نیست. یا کندر رومی. یا کندر هندی. درختی است از رده دو لپه ییهای جدا گلبرگ از تیره بور سراسه که بومی هندوستان است و آنرا از صمغی خوشبوی بنام کندر استخراج میکنند لبان لیبانون شجره اللبان درخت کندر عسلبند