جدول جو
جدول جو

معنی کنجرستاق - جستجوی لغت در جدول جو

کنجرستاق
ناحیۀ بزرگی است بین بادغیس و مرورود و از این ناحیه است بغشور و پنج ده. (از معجم البلدان) : و لشکر به پسر خویش ابوعلی دادن و او را بر صوب سیستان گسیل کردن تا مهم آن طرف به آخر رساند... و بادغیس کنجرستاق به زیادت در اعتداد او فرمود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 78)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنجرستان
تصویر سنجرستان
خانقاه، جای وجد و سماع
فرهنگ فارسی عمید
(پَ رُ)
نام یکی از دهستانهای (بلوک) کجور در مازندران و آن را پنجک رستاق نیز نامند. (سفرنامۀ مازندران و استرابادرابینو ص 30 و 109). و نیز رجوع به پنجک رستاق شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان. جلگه ای و معتدل. سکنه 244 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(کَ رِ)
نام منطقه ای است که فعلا چهار دهستان کلاردشت، کوهستان، بیرون بشم و قشلاق راشامل است. ضمناً کلارستاق یکی از محال سه گانه تنکابن قدیم بوده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سَ جَ رِ)
خانقاه. و آن جائی است که مردمان در آن وجد و سماع کنند. چه سنجر به معنی مردمان صاحب حال و ستان جای بسیار چیزها باشد. (برهان) (آنندراج). آنجا که مشایخ درویشان در آنجا عبادت دریافت کنند. (انجمن آرا). اما این لغت دساتیری است
لغت نامه دهخدا
(کَ)
نام یکی از دهستانهای کجور شهرستان نوشهر است. این دهستان در قسمت باختر و جنوب باختری المده واقع شده و ازرود خانه کیج رود که سرچشمۀ آن حدود کالج است مشروب می گردد. راه شوسۀ المده به نوشهر از شمال این دهستان می گذرد. این دهستان از 16 دیه تشکیل شده و جمعیت آن 1650 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
از توابع چهاردانگه ی سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی