جدول جو
جدول جو

معنی کنافج - جستجوی لغت در جدول جو

کنافج
(کُ فِ)
بسیار از هر چیزی، فربۀ پرگوشت، خوشۀ پر از دانه ها. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُ فِ)
بسیارگوشت. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) ، کودک فربه. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کُ فِ)
پست قامت. (منتهی الارب) (آنندراج). کوتاه بالا و قصیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ فِ)
لته پاره ها که بدان زنان سرین را کلان گردانند. (منتهی الارب) (آنندراج). بالشتک هایی که زنان بدانها سرین را کلان گردانند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(زَ حَ)
یکدیگر رایارمندی کردن. (آنندراج). مکانفه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(فِ)
نعت فاعلی است از نفج. (اقرب الموارد). رجوع به نفج شود، صوت نافج، آواز درشت سخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). غلیظ جاف. (اقرب الموارد). غلیظ. (معجم متن اللغه). غلیظ مرتفع. (المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کناف
تصویر کناف
یارمندی، همیاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نافج
تصویر نافج
آوای کلفت پارسی تازی گشته نافه
فرهنگ لغت هوشیار