جدول جو
جدول جو

معنی کنارپی - جستجوی لغت در جدول جو

کنارپی
در کنار، خارج از گذرگاه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنارنگ
تصویر کنارنگ
(پسرانه)
فرماندار، حاکم، لقب مرزبان ابرشهر در زمان ساسانیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کارپیچ
تصویر کارپیچ
پارچه ای که دور چیزی می پیچند، لفافه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انارشی
تصویر انارشی
آنارشی، هرج و مرج، بی نظمی، وضع جامعه ای که در آن دولت و قانون وجود نداشته باشد
فرهنگ فارسی عمید
(کُ تُ)
دهی از دهستان میان آب است که در بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع است و 600 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
مأخوذ از هندی، گلابتون و رشتۀ زر و سیم و زری. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(کَ زِ)
قریه ای است چهار فرسنگی جنوبی کاکی. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
اگو دا، حکاک و نقاش ایتالیائی، متولد در کاپری (1450- 1523)، وی به تقلید از آثار ’رافائل’ حکاکی کرده است
ژول، جراح فرانسوی. مولد ماربوئه (اور - ا - لوار) (1830- 1898 میلادی)
لغت نامه دهخدا
شهری از ایتالیا در ایالت مدن، سکنه 32800 تن
لغت نامه دهخدا
تصویری از کارپیچ
تصویر کارپیچ
لفاف
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته قناری بنگرید به قناری از کیناری هندی کدو سنتور سنتور هندی از سازها منسوب به کنار کرانی. یکی از انواع سنتور دستی که بجای کاسه طنین دارای کدو های میان تهی است که بقطعه چوبی نصب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آنارشی
تصویر آنارشی
فرانسوی بنگرید به انارشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کناری
تصویر کناری
الجانب
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کناری
تصویر کناری
Nextdoor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کناری
تصویر کناری
voisin
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کنار و حاشیه ی پرچین کناره ی محلی مخصوص و مشخص
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از کناری
تصویر کناری
tetangga
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کناری
تصویر کناری
vicino di casa
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کناری
تصویر کناری
vizinho
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کناری
تصویر کناری
nachbarlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کناری
تصویر کناری
sąsiedni
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کناری
تصویر کناری
соседний
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کناری
تصویر کناری
сусідній
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کناری
تصویر کناری
vecino
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کناری
تصویر کناری
buurman
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کناری
تصویر کناری
이웃의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کناری
تصویر کناری
ہمسایہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کناری
تصویر کناری
পাশের
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کناری
تصویر کناری
ข้างบ้าน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کناری
تصویر کناری
jirani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کناری
تصویر کناری
kapı komşusu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کناری
تصویر کناری
隣の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کناری
تصویر کناری
邻近的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کناری
تصویر کناری
पड़ोसी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کناری
تصویر کناری
שׁוֹכֵן בַּשְּׁכִּיוּת
دیکشنری فارسی به عبری