جدول جو
جدول جو

معنی کمیت - جستجوی لغت در جدول جو

کمیت
چندی
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
فرهنگ واژه فارسی سره
کمیت
اسبی که رنگش بین سیاهی و سرخی است، اسب
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
فرهنگ فارسی عمید
کمیت
مقدار چیزی که سنجیده یا شمرده شود، اندازه، مقدار، چندی
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
فرهنگ فارسی عمید
کمیت
چندی، مقابل کیفیت، اندازه، مقدار، چیزی که سنجیده یا شمرده شود
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
فرهنگ لغت هوشیار
کمیت
((کَ مُِ یَُ))
اندازه، مقدار
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
فرهنگ فارسی معین
کمیت
اسب سرخ رنگ که به سیاهی زند، کسی لنگ بودن در انجام کاری کم مایه و ناتوان بودن، شراب لعل انگوری که به سیاهی می زند
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
فرهنگ فارسی معین
کمیت
Quantity
تصویری از کمیت
تصویر کمیت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کمیت
quantidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کمیت
Menge
دیکشنری فارسی به آلمانی
کمیت
ilość
دیکشنری فارسی به لهستانی
کمیت
количество
دیکشنری فارسی به روسی
کمیت
кількість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کمیت
cantidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کمیت
quantité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کمیت
quantità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کمیت
hoeveelheid
دیکشنری فارسی به هلندی
کمیت
मात्रा
دیکشنری فارسی به هندی
کمیت
kuantitas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کمیت
كمّيّةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
کمیت
دیکشنری فارسی به کره ای
کمیت
כמות
دیکشنری فارسی به عبری
کمیت
数量
دیکشنری فارسی به چینی
کمیت
数量
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کمیت
miktar
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کمیت
kiasi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کمیت
ปริมาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
کمیت
পরিমাণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
کمیت
مقدار
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کمیته
تصویر کمیته
گروه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کمیته
تصویر کمیته
هیئتی از افراد که برای رسیدگی، تحقیق و تهیۀ گزارش در مورد موضوعی به کار گمارده شوند، در دورۀ جمهوری اسلامی، سازمانی که برای مبارزه با نیروهای ضدانقلاب و مفاسد اجتماعی تشکیل شد
فرهنگ فارسی عمید
در تازی نیامده چندگی دارای کمیت بودن: کمیتی و مانند گی یکی است بعرضی
فرهنگ لغت هوشیار
اجتماع اعضا انتخاب شده در یک مجمع یا مجلس است که برای مطالعه و بررسی امر خاصی صورت میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیته
تصویر کمیته
((کُ تَ یا تِ))
انجمن، حزب، هیئتی از افراد که برای رسیدگی، پژوهش، اقدام یا تهیه گزارش در مورد کاری تعیین می شود، کارگروه (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حکمیت
تصویر حکمیت
داوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حکمیت
تصویر حکمیت
داوری بین دو یا چند تن
فرهنگ لغت هوشیار