- کمیابی
- قحطی
معنی کمیابی - جستجوی لغت در جدول جو
- کمیابی
- کم یاب بودن ندرت، نا یابی
- کمیابی
- Scarceness, Skimpiness
- کمیابی
- escassez
- کمیابی
- Knappheit
- کمیابی
- niedobór
- کمیابی
- дефицит , недостаток
- کمیابی
- дефіцит , недолік
- کمیابی
- escasez
- کمیابی
- rareté, pénurie
- کمیابی
- scarsità
- کمیابی
- schaarste
- کمیابی
- कमी , न्यूनता
- کمیابی
- kelangkaan, kekurangan
- کمیابی
- قلّةٌ , قلّةٌ
- کمیابی
- 부족 , 부족함
- کمیابی
- מחסור , חֶסֶר
- کمیابی
- 稀缺 , 缺乏
- کمیابی
- 希少 , 欠乏
- کمیابی
- uhaba, upungufu
- کمیابی
- ความขาดแคลน , ความขาดแคลน
- کمیابی
- کمیابی , کمی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موفقیت
کامروایی، برخورداری از مراد و مقصود، نیک بختی
نیکبختی، اقبال، ظفر، پیروزی
ویژگی هر چیزی که به آسانی به دست نیاید
هر چیزی که کم پیدا شود
selten
rzadki