- کمونیزم (کُ مو / مُ)
کمونیسم. مسلک و طریقۀ اشتراکی. شیوعیه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). نظام و مکتبی اجتماعی و مخالف رژیم سرمایه داری است. نخستین مرحلۀ کمونیزم جامعۀ سوسیالیسم است که زمینۀ اقتصادی، صنعتی، اجتماعی و اخلاقی و ورود به مرحلۀ کمونیزم را آماده می سازد. کمونیزم به شکل آرزو وآرمان از دوره های باستان ایجاد شده. در اجتماع ابتدایی ابزار ساده در مالکیت خصوصی نبوده و بهره کشی انسان از انسان پیدا نشده بود. در آن اجتماع، گروههای چندتنی به طور دسته جمعی و مشترک با هم شکار می کردند وبه جمعآوری خوراک می پرداختند و در یک جا می زیستند. این اجتماع جای خود را به جامعۀ بردگی داد. تئوری کمونیزم از کتاب ’جمهوریت’ افلاطون و ’اوتوپی’ توماس مورو و ’سرزمین خورشید’ کامپانلا و ’مجموعۀ قوانین طبیعت’ مورلی و ’کتاب انقلاب’ بابوف منشاء گرفت. در قرن 19 میلادی رابرت آون شکل کمونیستی بخصوصی در محیط کار خود بین کارگران برقرار کرد. در تاریخ نیز کم و بیش پیشوایانی با نظریۀکمابیش کمونیستی پیدا شده و خواسته اند تحول کمونیستی را حتی در اجتماع ملوک الطوایفی به وجود آورند که نمونۀ بارز آن را به عنوان ’جنبش مزدک’ می توان در دورۀ ساسانی دید. در دوران پیشرفت صنعت، کمونیزم از شکل آرزو و آرمان به شکل علمی درآمد. کمونیزم علمی ازسال 40 قرن نوزدهم میلادی - هنگامی که مبارزات طبقاتی بین کارگران و سرمایه داران در کشورهای اروپا درگرفت - به میان آمد. مارکس و انگلز دو بنیانگذار نخستین سوسیالیسم و کمونیسم علمی هستند. آنان به همکاری هم ’بیانیۀ حزب کمونیست’ را نشر دادند. کارل مارکس در کتاب ’سرمایه’ و انگلز در کتابهای ’آنتی دورینگ’، ’سوسیالیسم آرمانی و سوسیالیسم علمی’ و دیگر کتابها و نوشته هایشان پایه های سوسیالیسم و کمونیزم علمی را ریختند. بنابراین مارکس و انگلز پایه گذاران و لنین تکامل دهنده آن در شرایط دوران امپریالیسم می باشد. سه رکن اساسی کمونیزم عبارتند از: 1- فلسفۀ ماتریالیسم 2- اقتصاد 3- جامعه شناسی. در فلسفۀ ماتریالیسم تکامل ماده و جهان مادی بحث می شود و تکامل آن مورد تحقیق قرار می گیرد. این قسمت از فلسفۀ ماتریالیسم به ’ماتریالیسم فلسفی’ موسوم است. تطبیق ماتریالیسم فلسفی را در جامعه ’ماتریالیسم تاریخی’ می نامند و هر دو را با هم ’ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی’ می خوانند، زیرا منطق فلسفۀ ماتریالیستی مبتنی بر اصول دیالکتیک می باشد. مارکس در کتاب ’سرمایه’ کمونیزم را ’فرمانروایی حقیقی آزادی’ نامیده. شعار اساسی جامعۀ کمونیستی ’از هر کس به اندازۀ استعدادش و به هر کس به اندازۀ احتیاجش’ می باشد. کمونیستها معتقدند که نظام سرمایه داری و امپریالیسم تغییر پیدامی کند و در مرحلۀ اول جای آن را سوسیالیسم و در مرحلۀ بعدی کمونیزم می گیرد. همگانی شدن کار، تمرکز و مالکیت مشترک وسایل و ابزار تولید پایه های مادی و ضروری برقراری سوسیالیسم است و از لحاظ ادارۀ امور دولتی دیکتاتوری پرولتاریا را در این مرحله ضروری و اجباری می دانند. پیروان این مسلک بر آنند که در مرحلۀکمونیزم همه گونه فرق و امتیازات طبقاتی افراد انسان از یکدیگر، از جمله امتیاز در دانش، امتیاز بین شهرو ده و یا دهقانان و کارگران و روشنفکران جامعۀ سوسیالیستی هم از بین می رود. (از فرهنگ فارسی معین)
