آنچه بدان دهان شتر را بندند تا نگزد. (منتهی الارب) (آنندراج، ذیل کمامه) (ناظم الاطباء). چیزی که با آن دهان شتر را بندند تا نگزد یا دهان گاو را بندند تا نخورد. (از اقرب الموارد). پوزه بند. پتفوزبند. دهن بند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، توبرۀ اسب و مانند آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، اکمّه. (ناظم الاطباء). و رجوع به کمامه شود جمع واژۀ کم ّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به کم ّ شود، جمع واژۀ کمامه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به کمامه شود
آنچه بدان دهان شتر را بندند تا نگزد. (منتهی الارب) (آنندراج، ذیل کمامه) (ناظم الاطباء). چیزی که با آن دهان شتر را بندند تا نگزد یا دهان گاو را بندند تا نخورد. (از اقرب الموارد). پوزه بند. پتفوزبند. دهن بند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، توبرۀ اسب و مانند آن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، اَکِمَّه. (ناظم الاطباء). و رجوع به کمامه شود جَمعِ واژۀ کِم ّ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به کِم ّ شود، جَمعِ واژۀ کمامه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). و رجوع به کمامه شود
پیشوا، خصوصاً پیشوای مذهبی، پیش نماز، هر یک از دوازده پیشوای بزرگ که اول آنان علی بن ابی طالب و آخر آنان امام عصر می باشد، در تصوف پیر، شیخ امام جماعت: پیش نماز
پیشوا، خصوصاً پیشوای مذهبی، پیش نماز، هر یک از دوازده پیشوای بزرگ که اول آنان علی بن ابی طالب و آخر آنان امام عصر می باشد، در تصوف پیر، شیخ امام جماعت: پیش نماز
قول، سخن، سخنی که مفید معنی تام باشد، عبارت یا جمله ای که از مسند و مسند الیه ترکیب شود و دارای معنی باشد کلام پهلودار: سخن پهلودار کلام سمین: مقابل غث، کنایه از سخن استوار و محکم
قول، سخن، سخنی که مفید معنی تام باشد، عبارت یا جمله ای که از مسند و مسند الیه ترکیب شود و دارای معنی باشد کلام پهلودار: سخن پهلودار کلام سمین: مقابلِ غث، کنایه از سخن استوار و محکم
آستین ساختن برای پیراهن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جامه را آستین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) ، جمع واژۀ کنف به معنی پناه. (از آنندراج) (غیاث اللغات). و رجوع به کنف شود
آستین ساختن برای پیراهن. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). جامه را آستین کردن. (تاج المصادر بیهقی) (المصادر زوزنی) ، جَمعِ واژۀ کنف به معنی پناه. (از آنندراج) (غیاث اللغات). و رجوع به کنف شود