لغتی است یونانی و معنی آن به عربی بلوط الارض باشد و آن گیاهی است سبزرنگ و بسیار تلخ و آن را در ابتدای استسقا دهند نافع است. (برهان) (آنندراج). مأخوذ از یونانی، بلوط الارض. (منتهی الارب). کماذریوس، معرب از یونانی. مانداروی تلخ. (فرهنگ فارسی معین). خامادریوس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معرب از خامادریوس است که به معنی بلوط الارض باشد، نباتی است طولش قریب به قدرشبری و برگش ریزه و در شکل و رنگ و تشقق شبیه به برگ بلوط و طعم او تلخ و با اندک تندی و گلش بنفش و ریزه و منبت او سنگلاخها و تخمش ریزه تر از انیسون و باحدت و در تموز یافت می شود و قوتش تا هفت سال باقی است. (تحفۀ حکیم مؤمن ذیل کماذریوس). شیخ الرئیس در مفردات قانون گوید: و عشبه یسمی عندالیونانیین بلوط الارض لان له اوراقاً صغاراً شبیهه بورق البلوط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغتی است یونانی و معنی آن به عربی بلوط الارض باشد و آن گیاهی است سبزرنگ و بسیار تلخ و آن را در ابتدای استسقا دهند نافع است. (برهان) (آنندراج). مأخوذ از یونانی، بلوط الارض. (منتهی الارب). کماذریوس، معرب از یونانی. مانداروی تلخ. (فرهنگ فارسی معین). خامادریوس. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). معرب از خامادریوس است که به معنی بلوط الارض باشد، نباتی است طولش قریب به قدرشبری و برگش ریزه و در شکل و رنگ و تشقق شبیه به برگ بلوط و طعم او تلخ و با اندک تندی و گلش بنفش و ریزه و منبت او سنگلاخها و تخمش ریزه تر از انیسون و باحدت و در تموز یافت می شود و قوتش تا هفت سال باقی است. (تحفۀ حکیم مؤمن ذیل کماذریوس). شیخ الرئیس در مفردات قانون گوید: و عشبه یسمی عندالیونانیین بلوط الارض لان له اوراقاً صغاراً شبیهه بورق البلوط. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
دارویی است. برای استسقا و قی مجرب است. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 403). نام گیاهی داروئی. (ناظم الاطباء). درختی است شیردار بقدر درخت سماق و سه قسم. (حاشیۀ الابنیه چ بهمنیار ص 324) : ماذریون را انواع است. و بهترین آن بود که برگش بزرگ و تنک بود و اما آنکه برگش خرد و ستبر بود یا تنک و دراز یا جعد بود بد باشد و قوتش چون قوت شبرم است بل قویتر از او. (از الابنیه چ مرحوم بهمنیار ص 324). و صمغ ماذریون فربیون است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ور بدرویشی زکاتت داد باید یک درم طبع را از ناخوشی چون مار و ماذریون کنی. ناصرخسرو (دیوان ص 405). بطعم شکر بودم بطبع ماذریون چنان شدم که ندانم ترانگبین از ماز. مجلدی. رجوع به الابنیه چ بهمنیار ص 324 و فربیون و مازریون شود
دارویی است. برای استسقا و قی مجرب است. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 403). نام گیاهی داروئی. (ناظم الاطباء). درختی است شیردار بقدر درخت سماق و سه قسم. (حاشیۀ الابنیه چ بهمنیار ص 324) : ماذریون را انواع است. و بهترین آن بود که برگش بزرگ و تنک بود و اما آنکه برگش خرد و ستبر بود یا تنک و دراز یا جعد بود بد باشد و قوتش چون قوت شبرم است بل قویتر از او. (از الابنیه چ مرحوم بهمنیار ص 324). و صمغ ماذریون فربیون است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : ور بدرویشی زکاتت داد باید یک درم طبع را از ناخوشی چون مار و ماذریون کنی. ناصرخسرو (دیوان ص 405). بطعم شکر بودم بطبع ماذریون چنان شدم که ندانم ترانگبین از ماز. مجلدی. رجوع به الابنیه چ بهمنیار ص 324 و فربیون و مازریون شود
سردار و سیاستمدار روم، (157-86 قبل از میلاد) وی فرزند خانواده ای ساده و بی جاه و جلال بود، او با ’متلوس’، یکی از سران اعیان روم درآویخت و خود را قهرمان مردم جلوه گر ساخت و مردم او را به کنسولی و جانشینی ’متلوس’ و سرداری سپاه آفریقا در جنگ با ’جوگورتا’ برگزیدند، او در سال 105 قبل از میلاد بر پادشاه ’نومیدها’ (جوگورتا) پیروز گردید، و سپس با درهم شکستن توتونها در سال 102 قبل از میلاد و ’سیمبرها’ بر وجهۀ ملی خود افزود ولی دستۀ اعیان به ریاست ’سولا’ که در شرق فاتح شده و موجب دور ساختن ماریوس از روم گردیده بود امتیازاتی بدست آوردند، چون ’سولا’ مجدداً از روم بسوی شرق رفت ماریوس به روم بازگشت و مخالفان خود را بکشت و مجدداً به مقام کنسولی رسید ولی هنوز مجلس نمایندگان را با خود موافق نساخته بود که درگذشت، (از لاروس)، و رجوع به تاریخ روم تألیف آلبرماله ترجمه زیرک زاده صص 50-1601 و اعلام تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی شود
سردار و سیاستمدار روم، (157-86 قبل از میلاد) وی فرزند خانواده ای ساده و بی جاه و جلال بود، او با ’متلوس’، یکی از سران اعیان روم درآویخت و خود را قهرمان مردم جلوه گر ساخت و مردم او را به کنسولی و جانشینی ’متلوس’ و سرداری سپاه آفریقا در جنگ با ’جوگورتا’ برگزیدند، او در سال 105 قبل از میلاد بر پادشاه ’نومیدها’ (جوگورتا) پیروز گردید، و سپس با درهم شکستن توتونها در سال 102 قبل از میلاد و ’سیمبرها’ بر وجهۀ ملی خود افزود ولی دستۀ اعیان به ریاست ’سولا’ که در شرق فاتح شده و موجب دور ساختن ماریوس از روم گردیده بود امتیازاتی بدست آوردند، چون ’سولا’ مجدداً از روم بسوی شرق رفت ماریوس به روم بازگشت و مخالفان خود را بکشت و مجدداً به مقام کنسولی رسید ولی هنوز مجلس نمایندگان را با خود موافق نساخته بود که درگذشت، (از لاروس)، و رجوع به تاریخ روم تألیف آلبرماله ترجمه زیرک زاده صص 50-1601 و اعلام تمدن قدیم فوستل دوکلانژ ترجمه نصراﷲ فلسفی شود