جدول جو
جدول جو

معنی کلیبر - جستجوی لغت در جدول جو

کلیبر
(کُ ئی یِ)
قصبۀ مرکز بخش و همچنین دهستان کلیبر از شهرستان اهر است. در 24 هزارگزی شمال اهر در انتهای جادۀ شوسۀ اهر به کلیبر واقع است. مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است: طول 30 درجه و 47 دقیقه، عرض 46 درجه و 5 دقیقه و 38 ثانیه. اختلاف ساعت با تهران 17 دقیقه و 32 ثانیه یعنی 12 ظهر کلیبر ساعت 12 و 17 دقیقه و 32 ثانیۀ تهران است. کوهستانی و گرمسیر است و 1829 تن سکنه دارد. آب از رود خانه کلیبر و دو رشته چشمه تأمین می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
کلیبر
(کَ بَ)
یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان اهر است. این بخش یکی از مهمترین و حاصلخیزترین بخشهای شهرستان اهر و در قسمت شمالی قره داغ و کنار مرز ایران و شوروی (سابق) واقع است. حدود آن به شرح زیر است: از طرف شمال به رود خانه ارس و بخش خداآفرین و از جنوب به بخش مرکزی اهر و از مشرق به بخش هوراند ورود خانه درآورد و از مغرب به بخش ورزقان محدود است. منطقۀ این بخش کوهستانی و خوش آب و هواست، فقط شمال و شمال شرقی کنار رود خانه ارس و درآورد گرمسیر است و ایلهای حاجی علیلو و چلیپانلو در فصل زمستان ازقشلاقهای آنجا استفاده می کنند و در قسمت مغرب و شمال غربی نیز جنگل وجود دارد. محصول عمده این بخش غلات و برنج و پنبه و گردو و سردرختی و انار و انجیر و به است و زغال عمده آذربایجان شرقی از جنگلهای این بخش تهیه می گردد. اکثر قراء این بخش در کوهستان واقع است و از چشمه سارها و رود خانه محلی استفاده می کنند. مهمترین رودخانه های آن عبارت است از رود خانه کلیبر، درآورد، سلین چای، گوی آغاج، آلجیا. این بخش از چهار دهستان تشکیل شده است که عبارتند از دهستان کلیبر با47 آبادی و 7693 تن سکنه، دهستان حسن آباد با 40 آبادی و 7546 تن سکنه، دهستان میشه پاره با 28 آبادی و 5692 تن سکنه و دهستان گرمادوز با 136 آبادی و قشلاق و17490تن سکنه. بنابراین بخش کلیبر از چهار دهستان و251 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل می شود و جمعیت آن در حدود 38421 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
یکی از دهستانهای چهارگانه بخش کلیبر شهرستان اهر است. این دهستان در شمال شهرستان اهر واقع است و از شمال به دهستان کیوان و از جنوب به دهستان حومه اهر و ازمشرق به دهستانهای دیکله و گرمادوز و از مغرب به دهستان میشه پاره محدود است. آب قری و آبادیهای تابع از رودخانه کلیبر و رودخانه های محلی و چشمه ها تأمین می شود. مرکز دهستان قصبۀ کلیبر است و از 47 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل می شود و در حدود 7693 تن سکنه دارد. آبادیهای مهم آن عبارتند از: قبادلو، نوجه ده سفلی، یوزبنده، پیغان. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کالیبر
تصویر کالیبر
قطر داخلی لولۀ اسلحه
فرهنگ فارسی عمید
نام یکی از دهستانهای چهارگانه بخش کلیبر شهرستان اهر است در جنوب باختری بخش در کوهستان واقع است و به علت وجود جنگل نسبتاً گرمسیر است وآب آبادیهای دهستان از چشمه ها و رود الجبا تأمین میشود. از 40 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل می شود و جمع نفوس آن 7550 تن است. مهم ترین قراء آن اجاق کندی، ارزین، سرآجرلو، دینور و مرکز دهستان حسن بیگلو است. محصول آن غلات، حبوبات و میوه جات جنگلی و شغل عمده شان زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر، واقع در 41 هزارگزی شمال خاوری کلیبر و 41 هزارگزی شوسۀ اهر کلیبر، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل مایل بگرمی و مالاریائی، سکنۀ آنجا 177 تن که شیعه مذهب وترک زبانند، آب آنجا از رود خانه سلین چای و چشمه و محصول آنجا غلات است، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی گلیم بافی است، راه مالرو و این محل ییلاق ایل چلیپانلو میباشد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. واقع در 30 هزارگزی کلیبر و 30 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل و دارای 160 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. آب آنجا از رود خانه گوی آغاج وچشمه و محصول آن غلات است. اهالی بزراعت و گله داری اشتغال دارند و صنایع دستی آنها فرش و گلیم بافی است. راه مالرو میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان گرمادوز، بخش کلیبر شهرستان اهر که در 10500گزی خاور کلیبر و 10500گزی راه شوسۀ اهر به کلبیر واقع شده. کوهستانی و معتدل است و277 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه مفاس و چشمه، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت و گله داری، صنایع دستی گلیم بافی و راهش مالرو است. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(حَدْ دا)
دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر در سی هزارگزی شمال کلیبر و سی هزارگزی شوسۀ اهر کلیبر. کوهستانی دارای هوای معتدل و 398 تن سکنه است. آب آن ازرود خانه سلین و چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی، زراعت و گله داری است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(چِلْ لَ نَ)
دهی جزء دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر که در 11 هزارگزی جنوب خاوری کلیبر و 5 هزارگزی راه شوسۀ اهر به کلیبر واقع است. کوهستانی و معتدل است و 21 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(دَ رَ)
دهی است از دهستان کلیبربخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 19 هزارگزی جنوب کلیبر، و 2 هزارگزی راه شوسۀ اهر به کلیبر کوهستانی. هوای آن معتدل، آب آن از دو رشته چشمه. محصول آن غلات است، 122 تن سکنه دارد که به زراعت و گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی گلیم بافی در آن معمول است. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(وو)
دهی است جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقعدر 27هزارگزی شمال خاوری کلیبر و 27هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. کوهستانی است و دارای 131 سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش کلیبر شهرستان اهر با 939 تن سکنه. محصول آن غلات وآب آن چشمه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دهی جزء دهستان کلیبر بخش کلیبر شهرستان اهر. در 16500گزی جنوب کلیبر و یکهزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر واقعو کوهستانی معتدل است. 375 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و سردرخت و گردو و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی فرش و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَ لَ)
دهی جزء دهستان میشه پارۀ بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 14 هزارگزی باختر کلیبرو 14 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنۀ آن 118 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قَ رَگُلْ)
دهی جزء دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر واقع در 46500 گزی شمال کلیبر و 46500 گزی شوسۀ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیر است. سکنۀ آن 13 تن. آب آن از رود خانه ارس و محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قِ)
دهی جزء دهستان کلیبر بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 10 هزارگزی جنوب کلیبر و کنار شوسۀ اهر به کلیبر. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 41 تن است. آب آن از رود خانه کلیبر و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(قُ شَ بُ)
دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر. سکنۀ آن 74 تن. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان میشه پارۀ بخش کلیبر شهرستان اهر است که در 17هزارگزی جنوب کلیبر و 6هزارگزی شوسۀ اهر - کلیبر واقع است. کوهستانی، معتدل است و 25 تن سکنه دارد، شیعه، ترکی. آب آن از رود خانه نوچه ده و چشمه. محصول آن غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی فرش و گلیم بافی. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از دهستان چناران است که در بخش حومه ارداک شهرستان مشهد واقع است و 287 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، سکنۀ آن 24 تن. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان سرولایت است که در بخش سرولایت شهرستان نیشابور واقع است و 567 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
پاپ مسیحی از 352 تا سال 366 م، مولد رم
لغت نامه دهخدا
(کَ)
جمع واژۀ کلب. (منتهی الارب). و رجوع به کلب شود، گروه سگان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). جماعت سگان و گویند جمع است و از جمعهای نادر است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کُ لَ)
ابن اسد بن کلیب البرهوتی (متوفی در حدود 43 هجری قمری) صحابی و از شعرای حضرموت و از مردم برهوت بود که اسلام آورد و بر پیغمبر وارد شد و جامه ای که دست باف مادر خویش بود به عنوان هدیه بر رسول اکرم تقدیم داشت. در تاریخ اسلام، صحابی عنوانی است که به یاران و همراهان راستین پیامبر اسلام (ص) داده می شود. این افراد در گسترش اسلام، نشر قرآن و حفظ سنت نبوی نقش بی بدیلی ایفا کردند. بسیاری از آنان در جنگ های صدر اسلام حضور داشتند و از اسلام دفاع کردند.
لغت نامه دهخدا
(کُ لَ)
تصغیر کلب. (از معجم البلدان، ذیل کلیبین (ک ل ب ) سگ کوچک). و رجوع به کلب شود
لغت نامه دهخدا
(کُ / کَ)
درختچه ای است گرمسیری که در کرانه های دریای عمان و جاسک و تیس و چاه بهار فراوان است و از چوب آن برای ساختن چپر و سوخت استفاده می کنند. (جنگل شناسی کریم ساعی، ص 271). این درخت در اطراف بنادر چاه بهار و تیس و نیز در حوالی نیک به حال وحشی است. (گااوبا، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
بمعنی قطر درونی استوانه، قطر درونی احجام استوانه ای: کالیبر لولۀ تپانچه، کالیبر لولۀ تفنگ و توپ و غیره
لغت نامه دهخدا
تصویری از کالیبر
تصویر کالیبر
اندازه، قالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیب
تصویر کلیب
گروه سگان
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی چشم چک یکی از گونه های درخت کبر که در شمال ایران فراوان است. به دارو های مخصوص معالجه بیماریها چشم که معمولا بصورت مایع و قطره تجویز میشوند اطلاق میگردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لیبر
تصویر لیبر
فرانسوی آبکش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کالیبر
تصویر کالیبر
((بْ))
قطر دهانه لوله توپ یا تفنگ
فرهنگ فارسی معین
تن پوش و بالاپوش پشمین، بالا پوش نمدی چوپانان
فرهنگ گویش مازندرانی
نامی برای افراد
فرهنگ گویش مازندرانی
نیم تنه ی نمدی چوپانان
فرهنگ گویش مازندرانی