جدول جو
جدول جو

معنی کلومبوس - جستجوی لغت در جدول جو

کلومبوس
(کُ)
شهری در ممالک متحدۀ امریکای شمالی ومرکز اوهایو و از مراکز صنعتی ذوب فلزات و واگن سازی و زغال سنگ است و 375900 تن سکنه دارد. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کُ)
نوعی آرایش گیسو. در نقشهای موجود از اردشیر کلاه وی مدور است و در آن گردن پوشی است به شکل گویی که پارچۀ نازکی آن را پوشیده است. این گوی در حقیقت یک نوع آرایش گیسوان (یا کلاه گیس) است که از بالای دیهیم بیرون آمده و هرتسفلد آن را کریمبوس نامیده و آن اغلب از پارچۀ ابریشمی که مرواریدنشان یا جواهرنشان است پوشیده شده. (از ایران در زمان ساسانیان ص 111 و 112)
لغت نامه دهخدا
(کْلُ / کِ لُ)
تیبریوس یا کلود اول امپراتور روم (سالهای 41 تا 54 میلادی). او در سال دهم قبل از میلاد در لیون متولد شد و در سال 54 میلادی درگذشت. ابتدا مسالین و سپس آگرپین را بزنی گرفت. مردی دانشمند ولی ضعیف النفس بود و چنان رفتار کرد که آگرپین بر او تسلط یافت و سرانجام او را مسموم کرد. (از لاروس). و رجوع به تاریخ ایران باستان ج 1 ص 82 ’کلاودیوس’ (کذا) شود
لغت نامه دهخدا
نوعی ماهی است به یونانی، که عرب آن را شبوط نامد. (یادداشت مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
راسن است. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قلامس شود
لغت نامه دهخدا
(فُ مُ)
از یونانی فلومس. گل ماهور. (فرهنگ فارسی معین). سیکران الحوت. جورتاق. اقنقن. بوصیر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
قریه ای بوده است در نزدیکی شهر آتن که سوفوکلس در آنجا تولد یافت. ادیپوس نیز چون کور شد بدین مکان آمد و حوادثی که سوفوکلس در کتاب ’ادیپوس در کلونوس’ ذکر کرده است در این محل روی داد. (از تمدن قدیم، ترجمه نصراﷲ فلسفی)
لغت نامه دهخدا
(کُکْ / کَ وَکْ)
به معنی کج و ناراست باشد. (برهان) (آنندراج). کج و ناراست. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
از جزایر اندونزی
لغت نامه دهخدا
(کُ لُ بُ)
بندری در جزیره سیلان که مرکز این جزیره نیز هست و 425000 تن سکنه دارد. بندری است پر آمد و رفت ویکی از مراکز صنعتی نیز می باشد. (از لاروس). در دهانۀ رود کلانی واقع است و بزرگترین شهر و بندر سیلان و مرکز استخراج زغال سنگ و کارهای دستی بومی است و دانشگاه و کالج دارد. نخستین بار بوسیلۀ پرتغالیان مسکون و آباد شد (1517 میلادی) و به یاد کریستوفر کلمبوس به کلمبو موسوم گردید. (از فرهنگ جغرافیایی وبستر)
لغت نامه دهخدا