جدول جو
جدول جو

معنی کلنگران - جستجوی لغت در جدول جو

کلنگران(کُ لَ گِ)
دهی از دهستان لفمجان است که در بخش مرکزی شهرستان لاهیجان واقع است و 138 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دل گران
تصویر دل گران
ملول، آزرده، رنجیده، دل تنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاندران
تصویر کاندران
که اندر آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل نگران
تصویر دل نگران
مضطرب و دلواپس، کسی که دچار تشویش و اضطراب و منتظر حادثۀ بدی باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
آویزان، آویخته، آونگان
فرهنگ فارسی عمید
(کَ گَ)
جغد و بوم. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس). و رجوع به کنگر شود، غله ای که دوسر نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
دهی از دهستان رودبار قصران است که در بخش افجۀ شهرستان تهران واقع است و 341 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(کِ لَ جَ)
دهی از دهستان کرزان رود است که در شهرستان تویسرکان واقع است و 840 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کُ لَ)
دهی از دهستان جلال ازرک است که دربخش نور شهرستان بابل واقع است و 170 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ)
دهی است از دهستان دیزمار خاوری بخش ورزقان شهرستان اهر. کوهستانی و معتدل است و 573 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(پَ لَ)
ده پلنگان، موضعی در دوفرسخ ونیمی میانۀ جنوب و مشرق نیریز و در چهارفرسنگی میانۀ جنوب و مشرق طارم. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(وَ لِ دِ)
دهی است از دهستان کلیبر بخش شهرستان اهر واقع در 15 هزارگزی شوسۀ اهر به کلیبر دارای 153 تن سکنه. رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
وزیر لنگوران، از هفت بازی و نمایش که با مقدمۀ جعفر قراچه داغی در تهران چاپ سنگی شد و میرزا فتحعلی دربندی بدواً به ترکی آذربایجانی نوشته و در 1861 میلادی در تفلیس چاپ کرده بود، پنج فقره از آن نمایشها را با حواشی و ترجمه و نت های بسیار در اروپا به طبع رسانیدند. وزیر لنگوران یکی از آنهاست. (ترجمه تاریخ ادبیات ادوارد براون ترجمه رشیدیاسمی ج 4 صص 310-311)
لغت نامه دهخدا
(دِ گِ)
ملول. دلتنگ. (آنندراج). ناراضی. رنجیده. آزرده. (ناظم الاطباء). در تداول عامه آنرا دل ناگران گویند. (یادداشت مرحوم دهخدا). بی میل. (از فرهنگ عوام) :
بتر زین برف و راه سخت آنست
که آن مه روی بر من دل گران است.
(ویس و رامین).
نگارا تا تو برمن دل گرانی
به چشم من سبک شد زندگانی
همیشه دل گران باشی به بیداد
گران باشد همیشه سنگ و فولاد.
(ویس و رامین).
دید کز جای برنخاستمش
تیره بنشست و دل گران برخاست.
خاقانی.
بی رخت باده نکردیم به جام
دل گران شیشه ز محفل برخاست.
میرمعصوم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(دِ نِ گَ)
مضطرب پریشان حواس. که ترسد و نداند چون شود از نیک و بد. (یادداشت مرحوم دهخدا). چشم براه. منتظر. (ناظم الاطباء). مشوش سخت منتظر:
کشتۀ غمزۀ خود را به زیارت دریاب
زآنکه بیچاره همان دل نگرانست که بود.
حافظ.
، ملول. اندوهگین. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ گَ کَ)
دهی از دهستان قلقل رود است که در شهرستان تویسرکان واقع است و 191 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
یکی از دهستانهای بخش حومه شهرستان اردبیل است. از شمال به بخش نمین و از جنوب به دهستان کورائیم و از خاور به دهستان هیر، و بخش نمین و از باختر به دهستان مشکین خاوری محدود است. این دهستان از 61 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و سکنۀ آن در حدود 40450 نفر است. روستاهای مهم آن عبارتنداز: کلخوران (مرکز دهستان) ، صومعه، کرجان، میرفی، سامیان، آغچه کند، نیار، انزاب. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). و رجوع به کلخواران شود
دهی از دهستانهای هیر است که در بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع است و480 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کُ لِ)
دهی از دهستان سیاهکل است که در بخش سیاهکل دیلمان شهرستان لاهیجان واقع است و 376 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی از دهستان کیوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز. 13500گزی جنوب خاوری خدا آفرین 220هزارگزی شوسۀ اهر - کلیبر. کوهستانی و گرمسیر مالاریائی است دارای 91 تن سکنه است. آب این ده ازچشمه و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(هََ گَ)
نام محلی کنار راه همدان و کرمانشاهان میان هاشم آباد و سمنگان بالا، در 515500 گزی طهران، نام کوهی نزدیک حد غربی ایران، و خط سرحدی ایران و عراق بفاصله یک فرسنگ و نیم در امتداد آن کوه است
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ)
دهی از دهستان کاغۀ بخش دورود است که در شهرستان بروجرد واقع است و 889 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(قَ لَ دَ)
ده کوچکی است از دهستان هنرا بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت، واقع در 20هزارگزی جنوب راه مالرو بافت به ساردوئیه. سکنۀ آن 8 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی است از بخش اشترینان شهرستان بروجرود که 997 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان کاکاوند است که دربخش دلفان شهرستان خرم آباد و در دامنه واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(کُ لَ گِ)
دهی از دهستان کولیوند است که در بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد واقع است و120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
نام شهری و ولایتی است به ترکستان. (انجمن آرا) (آنندراج). کلوران و قراقرم سرزمینهایی بود که چنگیز و اولاد او در آنجا فرمانروایی داشتند. (از تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 58 و 61). و رجوع به حبیب السیر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
آویخته آونگان
فرهنگ لغت هوشیار
در کنار گرفتن: دست بگشاد و کنار انش گرفت همچو عشق اندر دل و جانش گرفت. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل گران
تصویر دل گران
دلتنگ، ملول، ناراضی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل نگران
تصویر دل نگران
مضطرب و پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دلنگان
تصویر دلنگان
((دِ لَ))
آویخته، دلنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همنگران
تصویر همنگران
موافقان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از غلندران
تصویر غلندران
ابدال
فرهنگ واژه فارسی سره
پریشان، دغدغه مند، مشوش، مضطرب
فرهنگ واژه مترادف متضاد
گردن کوتاه
فرهنگ گویش مازندرانی