جدول جو
جدول جو

معنی کلمرز - جستجوی لغت در جدول جو

کلمرز
(کَ مِ)
دهی از دهستان هرازپی است که در بخش مرکزی شهرستان آمل واقع است و 270 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلمرغ
تصویر کلمرغ
کرکس، پرنده ای درشت با منقار قوی، گردن بدون پر، بال های بلند و دید قوی که معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، ورکاک، دال، شیرگنجشک، مردارخوٰار، لاشخور، دژکاک، دالمن، نسر
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش کوچصفهان شهرستان رشت که در 7هزارگزی شمال کوچصفهان سر راه مالرو عمومی کوچصفهان به خشکبیجار واقع و جلگه ای و معتدل و مرطوب است 450 تن سکنه دارد و از نورود، سفیدرود مشروب میشود. محصولات آن برنج، صیفی و شغل اهالی زراعت و راههای آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کِ مِ تَپْ پِ)
دهی است جزو دهستان افشاریۀ بخش آوج شهرستان قزوین. واقع در 51 هزارگزی شمال خاوری آوج و 14 هزارگزی راه عمومی با 466تن سکنه. آب آن از رود خانه محلی و راه آن مالرو است و از طریق رحیم آباد می توان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(کَ مُ)
نوعی از کرکس باشد و آن مرغی است که بر سر او پر نمی باشد. (برهان). نوعی از کرکس مردارخوار که سر آن پر ندارد و کل است (آنندراج). نوعی کرکس که سر وی پر ندارد. (فرهنگ فارسی معین). از: کل (بی موی) + مرغ. (حاشیۀ برهان چ معین) :
بیضۀ کلمرغ به زیر همای
از نسب خویش شود بچه زای.
امیرخسرو دهلوی (از فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان رستم آباد است که در بخش رودبار شهرستان رشت واقع است و 792 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلمرغ
تصویر کلمرغ
نوعی کرکس که سر وی پر ندارد: (بیضه کلمرغ بزیر همای از نسب خویش بود بچه زای)، (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
از مراتع لنگا واقع در منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع خانقاه پی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی