جدول جو
جدول جو

معنی کلرودپی - جستجوی لغت در جدول جو

کلرودپی
ناحیه ای در دشت کجور
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ)
از بلوکات ناحیۀ کجور در مازندران مرکز آن نارنجک بن و عده قرای آن به شش میرسد. جمعیت تقریبی آن 720 تن است. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 300)
لغت نامه دهخدا
(کُ چِ چَ مَ)
دهی است از دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان. کوهستانی و سردسیر. سکنه 180 تن. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(کِلْ لِ)
دهی از دهستان اشکور بالاست که در بخش رودسر شهرستان لاهیجان واقع است و 124 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کُ)
جزیره کوچکی است که طولش هفت میل و عرضش سه میل است. به جنوب کریت واقع است و امروز آن را کوزّو گویند. (از قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(پِ)
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان ساری است. این دهستان در شمال ساری و در ساحل غربی رود خانه تجن واقع شده است. آب آن از رود خانه تجن تأمین میشود. محصول عمده اش برنج و پنبه و غلات و کنف و کنجد است. راه شوسۀ ساری به فرح آباد تقریباً موازی با رودخانه ای از وسط دهستان بطول 25هزارگز میگذرد. دیه های مهم آن عبارتند از: فرح آباد، قاجارخلیل، حمیدآباد، آکند و فیروزکنده. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
نام قبایلی در دوره ی هخامنشیان که در حاشیه ی دریای خزر به
فرهنگ گویش مازندرانی
انبوهی از چیزهایی که در یک جا گردهم آیند، همگی، کلی، سرجمع
فرهنگ گویش مازندرانی