جدول جو
جدول جو

معنی کلتکه - جستجوی لغت در جدول جو

کلتکه
(کَ لَ)
دهی از دهستان قزل گیچلوست که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلته
تصویر کلته
ویژگی حیوان پیر و از کار افتاده
دم بریده، ویژگی جانوری که دمش را بریده باشند، بریده دم، بکنک، ابتر برای مثال به شاه ددان کلته روباه گفت / که دانا زد این داستان در نهفت (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۹۸)
ویژگی کسی که زبانش می گیرد و حروف را نمی تواند از مخرج ادا کند
فرهنگ فارسی عمید
(کَ تَ خَ)
رجوع به کلتحه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ حَ)
نوعی از رفتار. (آنندراج) (ازناظم الاطباء). قسمی راه رفتن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
نام شهری است معروف که فی الحال دارالامارۀ دولت انگریز (انگلیس) است. وجه تسمیۀ کلکته آن است که کالی نام بتی است و به زبان بنگله (بنگال) کتابمعنی صاحب است، به مرور ایام و به تغییرات السنه یای حطی از میان ساقط گردیده. (آنندراج). شهر و بندر معروف هندوستان، واقع در خلیج بنگال و رود ’هوگلی’ یکی از شاخه های رود خانه گنگ. این بندر مرکز بزرگ بازرگانی، بافندگی فلزکاری، کشتی سازی و محصولات شیمیایی کشور جمهوری هند است. (ازفرهنگ فارسی معین). شهری در هند و مرکز دولت بنگال غربی است که برکنار رود. هوگلی واقع شده و 4641800 تن سکنه دارد. این شهر یکی از مراکز عمده تجارت در جهان است و موزۀ بزرگ هند در آنجا است. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(کُ کَ)
عصای کوچک و ستبر. این لفظ ترکی است. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(کُ لَ تَ)
فرس فلته و کلته، اسب که فراهم آمده و جمع شده تا برجهد. (منتهی الارب). فرس فلته و کلته، اسب فراهم آمده و دست و پای خود را جمعکرده تا برجهد. (ناظم الاطباء). فرس فلته و کلته، اسبی که خود را جمع کرده می جهد و بدان سبب آن را نتوان دریافت. (از اقرب الموارد). و رجوع به کلّت شود
لغت نامه دهخدا
(کُ تَ)
بهره ای از طعام، کرانه و گوشه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ کِ)
دهی از دهستان ییلاق است که در بخش حومه شهرستان سنندج واقع است و 155 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(لُ کَ / کِ)
لتکا. زورق. کرجی. رجوع به لتکا شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلته
تصویر کلته
چهارپای و دد پیر و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لتکه
تصویر لتکه
لتکا بنگرید به لتکا کرجی قایق بلم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلته
تصویر کلته
((کَ تِ))
حیوان پیر و از کار افتاده، کسی که زبانش می گیرد و قادر به ادای کامل کلمات نیست، بریده دم
فرهنگ فارسی معین
نخ درهم پچیده
فرهنگ گویش مازندرانی