ویژگی حیوان پیر و از کار افتاده دم بریده، ویژگی جانوری که دمش را بریده باشند، بریده دم، بکنک، ابتر برای مثال به شاه ددان کلته روباه گفت / که دانا زد این داستان در نهفت (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۹۸) ویژگی کسی که زبانش می گیرد و حروف را نمی تواند از مخرج ادا کند
ویژگی حیوان پیر و از کار افتاده دُم بُریدِه، ویژگی جانوری که دمش را بریده باشند، بُریدِه دُم، بَکنَک، اَبتَر برای مِثال به شاه ددان کلته روباه گفت / که دانا زد این داستان در نهفت (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۹۸) ویژگی کسی که زبانش می گیرد و حروف را نمی تواند از مخرج ادا کند
کوتاهی. (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء). قصر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد. حافظ. شب در بهار روی گذارد به کوتهی آن زلف چون شب آمد و آن روی چون بهار. ؟ (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوته و کوتهی شود، ایجاز در سخن. ایجاز. اختصار: ای سنائی سخن دراز مکن کوتهی به ز قصۀ ناخوش. سنائی. و رجوع به کوته و کوتاهی شود، پستی قامت. کوتاهی قد: تو بدین کوتهی و مختصری این همه کبر و ناز بوالعجبی است. جمال الدین عبدالرزاق. و رجوع به کوته و کوتاه شود
کوتاهی. (فرهنگ فارسی معین) (ناظم الاطباء). قِصَر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نسیم باد صبا دوشم آگهی آورد که روز محنت و غم رو به کوتهی آورد. حافظ. شب در بهار روی گذارد به کوتهی آن زلف چون شب آمد و آن روی چون بهار. ؟ (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کوته و کوتهی شود، ایجاز در سخن. ایجاز. اختصار: ای سنائی سخن دراز مکن کوتهی به ز قصۀ ناخوش. سنائی. و رجوع به کوته و کوتاهی شود، پستی قامت. کوتاهی قد: تو بدین کوتهی و مختصری این همه کبر و ناز بوالعجبی است. جمال الدین عبدالرزاق. و رجوع به کوته و کوتاه شود
فرس فلته و کلته، اسب که فراهم آمده و جمع شده تا برجهد. (منتهی الارب). فرس فلته و کلته، اسب فراهم آمده و دست و پای خود را جمعکرده تا برجهد. (ناظم الاطباء). فرس فلته و کلته، اسبی که خود را جمع کرده می جهد و بدان سبب آن را نتوان دریافت. (از اقرب الموارد). و رجوع به کلّت شود
فرس فلته و کلته، اسب که فراهم آمده و جمع شده تا برجهد. (منتهی الارب). فرس فلته و کلته، اسب فراهم آمده و دست و پای خود را جمعکرده تا برجهد. (ناظم الاطباء). فرس فلته و کلته، اسبی که خود را جمع کرده می جهد و بدان سبب آن را نتوان دریافت. (از اقرب الموارد). و رجوع به کُلَّت شود