جدول جو
جدول جو

معنی کلتحه - جستجوی لغت در جدول جو

کلتحه
(کَ تَ حَ)
نوعی از رفتار. (آنندراج) (ازناظم الاطباء). قسمی راه رفتن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلته
تصویر کلته
ویژگی حیوان پیر و از کار افتاده
دم بریده، ویژگی جانوری که دمش را بریده باشند، بریده دم، بکنک، ابتر برای مثال به شاه ددان کلته روباه گفت / که دانا زد این داستان در نهفت (ابوشکور - شاعران بی دیوان - ۹۸)
ویژگی کسی که زبانش می گیرد و حروف را نمی تواند از مخرج ادا کند
فرهنگ فارسی عمید
(رُ)
بر زمین افکندن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کردحه. (اقرب الموارد). رجوع به کردحه شود، مانند پست قامتان رفتن و جنبان جنبان رفتن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ)
دهی از دهستان قزل گیچلوست که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 165 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ خَ)
رجوع به کلتحه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ حَ)
نوعی از رفتار. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). وزناً و معناً مانند کلتحه است. (از اقرب الموارد). و رجوع به کلتحه شود
لغت نامه دهخدا
(کُ لَ تَ)
فرس فلته و کلته، اسب که فراهم آمده و جمع شده تا برجهد. (منتهی الارب). فرس فلته و کلته، اسب فراهم آمده و دست و پای خود را جمعکرده تا برجهد. (ناظم الاطباء). فرس فلته و کلته، اسبی که خود را جمع کرده می جهد و بدان سبب آن را نتوان دریافت. (از اقرب الموارد). و رجوع به کلّت شود
لغت نامه دهخدا
(کُ تَ)
بهره ای از طعام، کرانه و گوشه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ حَ)
دهان و گرداگرد آن: یقال، ما اقبح کلحته. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لُ تَ حَ)
لتح. لتح. مرد خردمند رسا در امور زیرک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کلته
تصویر کلته
چهارپای و دد پیر و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلته
تصویر کلته
((کَ تِ))
حیوان پیر و از کار افتاده، کسی که زبانش می گیرد و قادر به ادای کامل کلمات نیست، بریده دم
فرهنگ فارسی معین