جدول جو
جدول جو

معنی کلبوش - جستجوی لغت در جدول جو

کلبوش
نوعی شب کلاه ماهوتی. نوعی شب کلاه سفید یا سرخ که گرداگرد آن را دستار پیچیده باشند. گالابوش. کلاه بی لبۀ مردم تونس که برنگ سرخ است. (از دزی ج 2 ص 482)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

نوعی ملخ. (از دزی ج 2 ص 482)
لغت نامه دهخدا
(کُمْ)
گلیم سطبر که در زیر زین اسب قرار دهند. (از اقرب الموارد). از آلات رکوب است که در پشت کفل اسب اندازند و آن را انواع مختلف است که با نقره و یا زر و جز اینها آرایند و مخصوص قضات و اهل علم است. (از صبح الاعشی ج 2 ص 129). روپوشی که روی کفل اسبان سواری می گذارند. ج، کنابیش: کنابیش الزرکش. (از دزی ج 2 ص 492)
لغت نامه دهخدا
(کَمْ)
پرده ای برای پوشانیدن صورت. ج، کنابش. کنابیش. (از دزی ج 2 ص 491). برقع که بدان روی پوشند. (از ذیل اقرب الموارد، فائت الذیل ص 547). رجوع به کنابش و کنابیش شود
لغت نامه دهخدا
زنبیل. ج، کلابیش. (از دزی ج 2 ص 482)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
کج. (آنندراج). ظاهراً تصحیف لوش و لوچ باشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از کنبوش
تصویر کنبوش
تازی گشته تن پوش ک زیر زینی روبند روبنده
فرهنگ لغت هوشیار
کفش لاستیکی
فرهنگ گویش مازندرانی