جدول جو
جدول جو

معنی کلبسو - جستجوی لغت در جدول جو

کلبسو
(کَ بَ)
بمعنی چلپاسه است که وزغه باشد. (برهان). کلباسو است. (فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج). چلپاسۀ بزرگ. (ناظم الاطباء). مارمولک. (فرهنگ فارسی معین) :
همچو عقرب که کلبسو بیند
قبل از ایذا همی رود از خود.
آذری (از فرهنگ فارسی معین).
و رجوع به کرباسه و کرباسو و کربسو شود
لغت نامه دهخدا
کلبسو
مارمولک: (همچو عقرب که کلبسو بیند قبل از ایذا همی رود از خود)، (آذری طوسی)
تصویری از کلبسو
تصویر کلبسو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلباسو
تصویر کلباسو
مارمولک، گروهی از جانوران خزنده چابک و شبیه سوسمار با بدن فلس دار و دم بلند که قادرند دم ازدست رفتۀ خود را ترمیم کنند، چلپاسه، کرباسه، باشو، ماتورنگ، کربش، کربشه، کرفش، کرپوک، کرباشه، کرباشو
فرهنگ فارسی عمید
(کَ بَ)
کربس. کرباسو. (آنندراج) (ناظم الاطباء). چلپاسه. (از ناظم الاطباء). کرپاسو. کرباسک. کرپاسه. کرپاشه. کربایس. کربس. کربش. کرفش. رجوع به کرباسو، کربس، چلپاسه و مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
چلپاسه است که وزغه باشد و در خانه ها بسیار است. (از برهان). کرباسو یعنی چلپاسه. (فرهنگ رشیدی). کرباسو. کلبسو هم آمده است. (آنندراج). چلپاسۀ زهردار. (ناظم الاطباء). کربسو. کرباسو. چلپاسه. کلبسو. (حاشیۀ برهان چ معین) :
همچو عقرب عدوی کلباسو
دشمن مارها بود راسو.
آذری (از فرهنگ رشیدی).
و رجوع به کلبسو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کربسو
تصویر کربسو
مارمولک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلباسو
تصویر کلباسو
مارمولک: (همچو عقرب عدوی کلباسو دشمن مار ها بود راسو)، (آذری طوسی)
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که کلاه نمدی درست کند
فرهنگ گویش مازندرانی