- کلاسیک
- ویژگی آثار متعلق به مکتب کلاسیسم مثلاً نمایشنامۀ کلاسیک، ویژگی آثار ادبی و هنری دوران های گذشته مثلاً ادبیات کلاسیک، ویژگی هر آنچه به مدرسه و دانشگاه مربوط است، درسی
معنی کلاسیک - جستجوی لغت در جدول جو
- کلاسیک
- فرانسوی ترادادی، دیرینه، پیشینیان پیشگامان، آموزیک آنچه در کلاسها بکار رود کلاسی درسی: کتاب کلاسیک، آنچه مربوط بدوره یونان وروم قدی یا مولفان بزرگ قرن 17 م. است: زبانها کلاسیک تاتر کلاسیک - 3. 2 آنچه بمنزله نمونه و سر مشق در طبقه خود بکار رود. یا ادبیات کلاسیک. آنچه در کلاسها بکار رود، کلاسی، درسی
- کلاسیک ((کِ))
- آن چه که معمول و رایج است و جدید نیست، هر نوشته و اثر هنری که مطابق اصول و قواعد معمول قدیم باشد، فراگیری دانش یا فنی از طریق مدرسه و دانشگاه، به عنوان یک مکتب ادبی، شامل همه مکاتب ادبی پیش از قرن هفدهم فرانسه می شود
- کلاسیک
- Classic, Classical, Classically
- کلاسیک
- clássico, classicamente
- کلاسیک
- klassisch
- کلاسیک
- klasyczny, klasycznie
- کلاسیک
- классический , классически
- کلاسیک
- класичний , класично
- کلاسیک
- clásico, clásicamente
- کلاسیک
- classique, classiquement
- کلاسیک
- classico, classicamente
- کلاسیک
- klassiek
- کلاسیک
- क्लासिक , पारंपरिक रूप से
- کلاسیک
- klasik, secara klasik
- کلاسیک
- كلاسيكيٌّ , كلاسيكيٌّ
- کلاسیک
- 클래식 , 고전적으로
- کلاسیک
- קלאסי , בצורה קלאסית
- کلاسیک
- 经典的 , 经典地
- کلاسیک
- クラシック , クラシックに
- کلاسیک
- klasik, klasik olarak
- کلاسیک
- ya kisasa, kwa kimapokeo
- کلاسیک
- คลาสสิก , แบบคลาสสิก
- کلاسیک
- ক্লাসিক , ক্লাসিক্যালভাবে
- کلاسیک
- کلاسک , کلاسیکی طور پر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی زیبال از پرندگان پرنده ایست سیاه رنگ باندازه سار از راسته سبکبالان بومی آمریکای جنوبی پرهای پشت آن زرد طلایی است
آموزشی
پرنده ای است سیاه رنگ به اندازه سار از راسته سبکبالان، بومی آمریکای جنوبی، پرهای پشت آن زرد طلایی است
منسوب به پلاس از پلاس
فرانسوی ریخت پذیر، با فتساز آنچه بتواند جای بافت های از میان رفته گیاهی یا جانوری را پر کند، تپنگه ماده ای که در تپنگ (قالب) ریزند و از آن چیزهای گوناگون سازند ماده ای که قابل پیوند یا قابل دخول در انساج حیوانی یا گیاهی باشد ماده ای که بتواند جای انساج منهدم شده و از بین رفته حیوانی یا گیاهی را پر کند و همان وظیفه را انجام دهد، ماده ای که جهت قالب گیری چیزی بکار آید، ماده ای شبیه رزین که از آن اشیا مختلف سازند. ماده ای که جهت قالب گیری وساختن چیزی بکار برود
قابل ارتجاع، کش سان، نرم و قابل انعطاف
آنچه از پلاس ساخته شده یا مانند پلاس باشد
جلد بزرگ فنر دار که اوراق پرونده را در آن مرتب نگه می دارند، جزوه دان
فرانسوی شستی زبانزد خنیا شستی ارگ یا پیانو