جدول جو
جدول جو

معنی کفتوریم - جستجوی لغت در جدول جو

کفتوریم
گروهی اند از نسل مصرایم بن حام بن نوح که با کسلوحیم نیز قرابت دارند. احتمالا در سواحل شمالی آفریقا می زیسته اند. و رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توریم
تصویر توریم
عنصر فلزی کمیاب، نقره ای رنگ، نرم، رادیواکتیو که از منابع انرژی اتمی است که در صنعت به عنوان اکسیژن زدا استفاده می شود
فرهنگ فارسی عمید
(کَ فِ مَرْ یَ)
کف عایشه و آن بیخی است زرد و تیره رنگ و گزندگی جانوران را نافع باشد. (از برهان) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ)
اسم هندی مشک است. (فهرست مخزن الادویه) ، نوعی از زبد البحر را نامند که بسیار ضخیم است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
اعجاز حسین بن مفتی محمدقلی نیشابوری. وی در میرتهه به دنیا آمده و نزد پدر خود تعلیم یافته و کتب بسیار جمع کرده است. او راست: شذور العقیان در تراجم اعیان. رسالۀ مناظره با مولوی محمدخان لاهوری. کتاب قول السدید. کشف الحجب والاسفار عن اسماء الکتب والاصفار. (از معجم المطبوعات ج 2 ص 1571)
لغت نامه دهخدا
(تَ رَعْ عُ)
برآماهیدن. (تاج المصادربیهقی) (زوزنی). آماسیده گردانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آماسیده گردیدن جلد. (از اقرب الموارد) ، خشمگین کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مالیدن و دراز شدن گیاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، تکبر نمودن. یقال: ورم بانفه، یعنی تکبر نمود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
سمک. (فهرست مخزن الادویه). فتور. فتره. رجوع به فتور و فتره شود
لغت نامه دهخدا
یکی از اعیاد یهود که محض یادگاری خلاصی یهود بتوسط مردی خای و استر از هلاکت مراعات میشود، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
بمعنی ثبات است و آن یک جهت بودن در امور و تحمل کردن در آلام باشد. (برهان) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). ظاهراً از لغات برساختۀ فرقۀ آذر کیوان است. (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
(کَ تَ)
شانه و دفتین جولاهگان و بافندگان. (برهان) (آنندراج). شانه و دفتین جولاهگان. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کف مریم
تصویر کف مریم
گیاه پنجنگشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توریم
تصویر توریم
آماسیده گرداندن آماساندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفتری
تصویر کفتری
شانه و دفتین جولاهگان
فرهنگ لغت هوشیار
از توابع بندرج واقع در منطقه ی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی