جدول جو
جدول جو

معنی کفاره - جستجوی لغت در جدول جو

کفاره
آنچه به وسیلۀ آن گناه را بپوشانند و جبران کنند، از قبیل روزه گرفتن و صدقه دادن، تاوان تخلف از اوامر شرع، جبران، تلافی، کفارۀ یمین مثلاً کفارۀ سوگند، عملی که برای جبران عمل نکردن به سوگند انجام دهند که عبارت است از اطعام ده مسکین یا سه روز روزه گرفتن
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
فرهنگ فارسی عمید
کفاره
آنچه بدان گناه را ناچیز نمایند از صدقه و روزه و مانند آن
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
فرهنگ لغت هوشیار
کفاره
((کَ فّ رِ))
صدقه، چیزی که با آن گناه را جبران کنند
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
فرهنگ فارسی معین
کفاره
Atonement
تصویری از کفاره
تصویر کفاره
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کفاره
expiação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
کفاره
Sühne
دیکشنری فارسی به آلمانی
کفاره
zadośćuczynienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
کفاره
искупление
دیکشنری فارسی به روسی
کفاره
спокута
دیکشنری فارسی به اوکراینی
کفاره
expiación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
کفاره
expiation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
کفاره
espiazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
کفاره
boetedoening
دیکشنری فارسی به هلندی
کفاره
प्रायश्चित
دیکشنری فارسی به هندی
کفاره
penebusan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
کفاره
كفّارةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
کفاره
속죄
دیکشنری فارسی به کره ای
کفاره
כפרה
دیکشنری فارسی به عبری
کفاره
补偿
دیکشنری فارسی به چینی
کفاره
贖罪
دیکشنری فارسی به ژاپنی
کفاره
kefaret
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
کفاره
upatanisho
دیکشنری فارسی به سواحیلی
کفاره
การชดใช้
دیکشنری فارسی به تایلندی
کفاره
প্রায়শ্চিত্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
کفاره
کفارہ
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کناره
تصویر کناره
ساحل، حاشیه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خفاره
تصویر خفاره
مزد نگهبانی، پیمان، زینهار (امان)، نگهبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاره
تصویر سفاره
آخال خاکروبه، ریزی موی در پیشانی راهیان (مسافران)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صفاره
تصویر صفاره
سوت پژمرده گیاه زرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کافره
تصویر کافره
کافر، بی دین، منکر خداوند، زندیق، زندیک، ناپاک دین، ملحد، ناخدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کناره
تصویر کناره
کنار، کنار چیزی، کرانه، ساحل
کناره جستن: کنایه از کناره گرفتن، دوری کردن
کناره گرفتن: کناره جستن، کناره کردن، کنایه از از مردم دوری کردن، گوشه نشین شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کواره
تصویر کواره
کوار، سبد بزرگ برای حمل میوه، کندو، کباره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عفاره
تصویر عفاره
فرو مایگی، پلیدی
فرهنگ لغت هوشیار
کلاه زره زیر خودی، پوشه پوشاننده، سراغوچ سراغج گیسو پوش چوخای ترسا چوخای کشیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کباره
تصویر کباره
سبدی که چوب و علف و هیزم و مانند آن از صحرا آورند
فرهنگ لغت هوشیار