چاهی که در پهلوی آن چاهی دیگر باشد و در میانۀ آنها در زیر زمین آبراهه ای بود که بدان آب آن چاه به چاه دیگر بود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، توشه دان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، کظائم، راویه. (منتهی الارب). ج، کظائم
چاهی که در پهلوی آن چاهی دیگر باشد و در میانۀ آنها در زیر زمین آبراهه ای بود که بدان آب آن چاه به چاه دیگر بود. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، توشه دان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). ج، کظائم، راویه. (منتهی الارب). ج، کظائم
دراز شدن مشک وقت پر شدن و پر گردیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، زحمت امتلاء معده از طعام. (منتهی الارب) (بحر الجواهر) ، تخمه. (منتهی الارب)
دراز شدن مشک وقت پر شدن و پر گردیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، زحمت امتلاء معده از طعام. (منتهی الارب) (بحر الجواهر) ، تخمه. (منتهی الارب)