دراز شدن مشک وقت پر شدن و پر گردیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، زحمت امتلاء معده از طعام. (منتهی الارب) (بحر الجواهر) ، تخمه. (منتهی الارب)
دراز شدن مشک وقت پر شدن و پر گردیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، زحمت امتلاء معده از طعام. (منتهی الارب) (بحر الجواهر) ، تخمه. (منتهی الارب)
دهانۀ رودبار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مخرج بول زنان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چاهی پهلوی چاه دیگر که در میانۀ آنهادر زیر زمین آبراهه ای باشد که بدان آب آن چاه به چاه دیگر رود، حلقه ای بر سر بازوی ترازو که بندهای کفه را بدان بندند، دوالی که بر گوشۀ بالایین کمان بندند، یکی از دو انتهای کمان، مسمار ترازو، ریسمانی که بدان بینی شتر را بندند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پی که بر پر تیر پیچند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جای پر از تیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج، کظائم (در همه معانی)
دهانۀ رودبار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مخرج بول زنان. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، چاهی پهلوی چاه دیگر که در میانۀ آنهادر زیر زمین آبراهه ای باشد که بدان آب آن چاه به چاه دیگر رود، حلقه ای بر سر بازوی ترازو که بندهای کفه را بدان بندند، دوالی که بر گوشۀ بالایین کمان بندند، یکی از دو انتهای کمان، مسمار ترازو، ریسمانی که بدان بینی شتر را بندند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پی که بر پر تیر پیچند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جای پر از تیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج، کظائم (در همه معانی)
رنجانیدن کسی را کاری و گرانبار ساختن و اندوهگین نمودن او را. کظاظه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) مصدر دیگر مکاظه. رجوع به مکاظه در این لغت نامه شود
رنجانیدن کسی را کاری و گرانبار ساختن و اندوهگین نمودن او را. کظاظه. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) مصدر دیگر مکاظه. رجوع به مکاظه در این لغت نامه شود