جدول جو
جدول جو

معنی کشور - جستجوی لغت در جدول جو

کشور
(دخترانه)
سرزمینی دارای مرزهای مشخص
تصویری از کشور
تصویر کشور
فرهنگ نامهای ایرانی
کشور
مملکت
تصویری از کشور
تصویر کشور
فرهنگ واژه فارسی سره
کشور
سرزمینی بزرگ که شامل چند استان باشد و مردم آن کشور مطیع یک دولت باشند، اقلیم، مملکت
فرهنگ لغت هوشیار
کشور
((کِ وَ))
مملکت
تصویری از کشور
تصویر کشور
فرهنگ فارسی معین
کشور
سرزمینی پهناور شامل چند استان یا ایالت که مردم آن مطیع یک دولت باشند، اقلیم، مملکت
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کشورز
تصویر کشورز
کشاورز، کشتکار، دهقان
برزگر، زارع، فلّاح، ورزگر، برزکار، بزرکار، برزیگر، برزه گر، گیاه کار، حرّاث، حارث، بازیار، کدیور، ورزگار، ورزکار، ورزه، ورزی، واستریوش، کشتبان
فرهنگ فارسی عمید
مردمی که در مملکتی زیست میکنند و جز قشون و سپاهیان نیستند، مقابل لشکری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشور
تصویر آشور
(پسرانه)
برهم زننده، تغییر دهنده، نام دومین فرزند سام که نینوا را بنا نهاد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شکور
تصویر شکور
(پسرانه)
بسیار سپاسگزار، از نامهای خداوند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بشور
تصویر بشور
نفرین، دعای بد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تشور
تصویر تشور
شرمندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشور
تصویر پشور
نفرین دعای بد لعنت پشول
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکور
تصویر شکور
مردی بسیارشکر و سپاس کننده، ثنا کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژور
تصویر کژور
ریشۀ تلخ گیاه زرنباد، برای مثال عسلش را به حنظل است نسب / شکرش را برادر است کژور (ناصرخسرو - ۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفور
تصویر کفور
کافر، ناگرونده، ناسپاس، حق ناشناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکور
تصویر شکور
بسیار سپاسگزار و شکر کننده، پاداش دهنده، عطاکنندۀ ثواب جزیل برای عمل قلیل، از صفات باری تعالی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کفور
تصویر کفور
ناگرویدن، ناسپاسی کردن، بی ایمانی، ناسپاسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عشور
تصویر عشور
عشرها، یک دهم ها، ده یک چیزی، جمع واژۀ عشر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کشوث
تصویر کشوث
گیاهی خزنده و زرد رنگ با ساقه های باریک و گل های ریز، خنگو
فرهنگ فارسی عمید
جمع عشر، ده یک ها، دهم محرم عدد ده، هر ده آیه از قرآن مجید. توضیح رسم قاریان قدیم بوده که شاگردان خود را هر روز ده آیه سبق می داده اند ده آیت. یا عشر زرین. در حاشیه قرآنهای قدیم به خط زرین بر سر هر ده آیت عشر می نوشتند
فرهنگ لغت هوشیار
سفیداب که زنان برای روشن کردن رنگ چهره به کاربرند، جمع قشر، پوشش ها پوسته ها جمع فقشر پوستها: غرض ایزدی حکیمانند وین فرومایگان خس اند و قشور. (جامع الحکمتین 178)
فرهنگ لغت هوشیار
روز دهم از ماه تشری و آنرا} عاشور {نیز خوانند. درین روز روزه داشتن بر یهودیان فریضه است (التفهیم 224)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کپور
تصویر کپور
گونه ای ماهی استخوانی که در دریای خزر فراوان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کژور
تصویر کژور
هندی از ریشه چینی زرنباد از گیاهان زر نباد: (عسلش را بحنظل است نسب شکرش را برادر است کژور)، (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع کسر، پاره های اعداد و مانند نصف و ثلث و ربع، کسرها و عددهای کسری، کمی ها و نقصانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرور
تصویر کرور
پانصد هزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کدور
تصویر کدور
جمع کدر: (سحاب فضل تو آلودگان عصیان را باب توبه فرو شست تن ز گرد کدور) (سلمان) توضیح بهار عجم و بنقل آنند راج از او این کلمه را (مخفف کدورت) گرفته اند و گفته اند (مثل ضرورت و ضرور) و نیز نوشته اند: (در قاموس کدور مصدر گفته)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کفور
تصویر کفور
حق ناشناس و ناگرونده، کافر، ناسپاس
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته از لاتینی} کاسکوتا {افرهنج از گیاهان افتیمون. یا کشوث رومی. افسنتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کشکر
تصویر کشکر
درخت گل ابریشم
فرهنگ لغت هوشیار
یک بخش از هفت بخش زمین اقلیم: کنیزک گفت: بقا باد پادشاه دادگر و خسرو هفت کشخور را در داد فرمایی و مملکت آرایی. (سند باد نامه)
فرهنگ لغت هوشیار
رعد تندر: بلرزید صحرا و کوه و کنور تو گفتی که برق آتشی زد بطور. (علی فرقدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیشور
تصویر کیشور
متدین بدین غیر رسمی
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ایست از تیره پروانه واران که دارای برخی گونه های درختی نیز میباشد. گل آذینش سنبله یی است و ساقه هایش خار دارند. در جنوب ایران (نر ماشیر و بندرعباس) و هندوستان میروید غاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشور
تصویر نشور
زنده شدن، نشر
فرهنگ لغت هوشیار