- کشه
- خطی که با قلم دیگر بکشند، تنگ چهارپایان، گدا
معنی کشه - جستجوی لغت در جدول جو
- کشه
- کاکل کفک
- کشه ((کَ شَ))
- خطی را که به جهت علامت بطلان بر نوشته کشند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زخمی که در روی شکم یا گردن پیدا شود
زخم یا ورمی که در شکم یا گردن پیدا شود
گلسنگ از گیاهان
یافتن، یافته، پی برد، نویابی
گوی، گویال
اشق
آتراکسیون، میل، جاذبه، جذب
مقتول
پیمان روغن
کلمه ای که برای متوقف ساختن خر و استر گویند، (در زبان کودکان شیر خوار) خر الاغ، کلمه ای که عوام بصورت تحقیر یا دشنام گویند چون خواهند کسی را از تند رفتن باز دارند
نوعی از حشرات که نیش آن ناقل بعضی از بیماری ها است
شش روز بعد از عید رمضان که روزه داشتن در آن شش روز سنت است
ترس بیم. شان شوکت، مهابت
یخ نازک روی آب
یخ، آبی که از شدت سردی بسته و سفت شده باشد، هسر، هسیر، هتشه برای مثال گرفت آب کاشه ز سرمای سخت / چو زرین ورق گشت برگ درخت (عمعق - ۱۹۵)
کپسول
یخ، آبی که از شدت سردی بسته و سفت شده باشد، هسر، هسیر، هتشه
کپسول
فضله، براز، غایط، سرگین
جذابیت، کشیدن، حمل کردن، در علم فیزیک نیرویی که به وسیلۀ جسم در حال کشیده شدن بر تکیه گاه خود وارد می شود، تمایل عاطفی، گرایش، ظرفیت پذیرش، تحمل، امتداد دادن مثلاً کشش صدا، کنایه از تلاش
انگشتر بی نگین، مهره، کاچه
آستین پیراهن، قبا و امثال آن، برای مثال چون جشه فشانی ای پسر در کویم / خاک قدمت چو مشک در دیده زنم (رودکی - ۵۱۶)
بچۀ چهارپا به ویژه الاغ یا اسب
پرده، سراپرده، روپوش، پشه بند
کله بستن: پرده کشیدن، خیمه بستن، خیمه زدن،برای مثال درون خرگه از بوی خجسته / بخور عود و عنبر کله بسته (نظامی ۲ - ۱۵۶) ، می دمد صبح و کله بست سحاب / الصبوح الصبوح یا اصحاب (حافظ - ۴۲)
کلۀ خضرا: کنایه از آسمان
کلۀ نیلوفری: کنایه از آسمان
کله بستن: پرده کشیدن، خیمه بستن، خیمه زدن،
کلۀ خضرا: کنایه از آسمان
کلۀ نیلوفری: کنایه از آسمان
کرش، فروتنی، افتادگی، تواضع
کچه، انگشتر بی نگین، مهره، کاچه
آشکار ساختن، پیدا کردن، برهنه کردن، پی بردن به چیزی که پیش از آن مجهول بوده، در تصوف ظهور حقایق غیبی بر سالک
اصل، گوهر، حقیقت، پایان، نهایت چیزی
غوزه و غلاف پنبه، غلاف خشخاش، کوکنار
زبان کوچک، عضو گوشتی کوچکی به شکل زبان که در بیخ حلق آویزان است، ملاز، ملازه، لهات، کنج
چوبی که پشت در می انداختند تا باز نشود، کلون،برای مثال باز کردم در او شدم به کده / در کلیدان نبود سخت «کده» (طیان - شاعران بی دیوان - ۳۱۹)
چوبی که پشت در می انداختند تا باز نشود، کلون،
مادۀ سفید یا زرد رنگی که از تکان دادن سریع شیر یا دوغ و به هم پیوستن ذرات چربی حاصل می شود
چرک و کثیفی به ویژه در دست و پا
چرک و کثیفی به ویژه در دست و پا
کجک، هر وسیلۀ فلزی یا چوبی سرکج، قلاب چنگک، میلۀ آهنی سرکج که پیلبانان برای راندن پیل در دست می گیرند
شکوه، بزرگی و جلال، شوکت، حشمت، مهابت، هیبت
سایه بان بالای در، سقف یا پوشش بالای در خانه
لاک پشت، برای مثال بست به صد مهر بر اطراف شط / عقد محبت کشفی با دو بط (جامی۱ - ۵۲۰) ، برج چهارم از دوازده برج فلکی، سرطان، کوزۀ بزرگ دهان گشاد، یخدان