دهی است از دهستان رودبار قصران بخش افجۀ شهرستان تهران. محصول عمده آنجا غلات و قلمستان. سکنۀ آن 1465 تن. آب آن از چشمه و رودخانه. شمشک از چهار محل تشکیل شده است. چند دکان و چندین معدن زغال سنگ دارد که استخراج می شود و در حدود 1200 تن کارگر در معدن زغال سنگ کار می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). شمشک امروز از ییلاقها و تفرجگاههای ساکنان تهران در فصل تابستان و محل بازیهای اسکی در زمستان می باشد. (یادداشت مؤلف). شمشک از توابع تهران و دارای معدن زغال سنگ است. منطقۀ زغال سنگی شمشک و توابع آن که در شمال غربی تهران واقع گردیده، بیشتر از ده فرسخ امتداد داشته و از سمت مغرب به مشرق ممتد و کلیۀطبقات زغال سنگی این ناحیه از دو طرف معین از بالا وپایین محدود است به دو طبقه از نمکهای ضخیم و معین و معلوم که طبقۀ تحتانی آن در کلیۀ طول خط از اقسام احجار گل رسی و شنی می باشد و طبقۀ فوقانی عبارت است از احجاری که با احجار آهکی مخلوط می باشد. طبقۀ زغال سنگی به انضمام طبقات فوقانی و تحتانی آن در طول خط به واسطۀ رودخانه ها و دره ها قطع می شود. طبقاتی که فعلاً در شمشک موجود است، با تعیین قطر به قرار ذیل است: 1- طبقۀ عسلی اعظم به قطر 79 سانتیمتر. 2- طبقۀ توسرگانی به قطر یک متر. 3- طبقۀ شاهرگ به قطر دو متر. 4- طبقۀ بدون اسم به قطر 88 سانتیمتر. 5-طبقۀ روی نهر به قطر یک متر. 6- طبقۀ بدون اسم به قطر 76 سانتیمتر تا یک متر. 7- طبقۀ لازیس به قطر یک متر الی 14 متر. 8- طبقۀ لازیس به قطر 75 سانتی متر. 9- طبقۀ بدون اسم به قطر یک متر. 10- طبقۀ بدون اسم به قطر یک متر. چهار طبقۀ دیگر دنبالۀ این طبقات واقع شده و اسامی آنها به قرار ذیل است: احمدی، اسدی، شوراب که خود دو طبقه است. معادن شمشک دارای اهمیت زیاد و جنس زغال آن خوب است و آن را بطریق علمی استخراج می کنند و زغال آن در شهر تهران به مصرف سوخت و کارخانه ها می رسد. (از جغرافیای اقتصادی کیهان)
دهی است از دهستان رودبار قصران بخش افجۀ شهرستان تهران. محصول عمده آنجا غلات و قلمستان. سکنۀ آن 1465 تن. آب آن از چشمه و رودخانه. شمشک از چهار محل تشکیل شده است. چند دکان و چندین معدن زغال سنگ دارد که استخراج می شود و در حدود 1200 تن کارگر در معدن زغال سنگ کار می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1). شمشک امروز از ییلاقها و تفرجگاههای ساکنان تهران در فصل تابستان و محل بازیهای اسکی در زمستان می باشد. (یادداشت مؤلف). شمشک از توابع تهران و دارای معدن زغال سنگ است. منطقۀ زغال سنگی شمشک و توابع آن که در شمال غربی تهران واقع گردیده، بیشتر از ده فرسخ امتداد داشته و از سمت مغرب به مشرق ممتد و کلیۀطبقات زغال سنگی این ناحیه از دو طرف معین از بالا وپایین محدود است به دو طبقه از نمکهای ضخیم و معین و معلوم که طبقۀ تحتانی آن در کلیۀ طول خط از اقسام احجار گل رسی و شنی می باشد و طبقۀ فوقانی عبارت است از احجاری که با احجار آهکی مخلوط می باشد. طبقۀ زغال سنگی به انضمام طبقات فوقانی و تحتانی آن در طول خط به واسطۀ رودخانه ها و دره ها قطع می شود. طبقاتی که فعلاً در شمشک موجود است، با تعیین قطر به قرار ذیل است: 1- طبقۀ عسلی اعظم به قطر 79 سانتیمتر. 2- طبقۀ توسرگانی به قطر یک متر. 3- طبقۀ شاهرگ به قطر دو متر. 4- طبقۀ بدون اسم به قطر 88 سانتیمتر. 5-طبقۀ روی نهر به قطر یک متر. 6- طبقۀ بدون اسم به قطر 76 سانتیمتر تا یک متر. 7- طبقۀ لازیس به قطر یک متر الی 14 متر. 8- طبقۀ لازیس به قطر 75 سانتی متر. 9- طبقۀ بدون اسم به قطر یک متر. 10- طبقۀ بدون اسم به قطر یک متر. چهار طبقۀ دیگر دنبالۀ این طبقات واقع شده و اسامی آنها به قرار ذیل است: احمدی، اسدی، شوراب که خود دو طبقه است. معادن شمشک دارای اهمیت زیاد و جنس زغال آن خوب است و آن را بطریق علمی استخراج می کنند و زغال آن در شهر تهران به مصرف سوخت و کارخانه ها می رسد. (از جغرافیای اقتصادی کیهان)
کشاکش. (ناظم الاطباء). تعارض. جدال. (یادداشت مؤلف). گیرودار: مجنون کمر موافقت بست از کشمکش مخالفت رست. نظامی. من زین دو علاقۀ قوی دست در کشمکش اوفتاده پیوست. نظامی. نگر تا بطوفان ز دریای آب درین کشمکش چون نمایم شتاب. نظامی. کشمکش هرچه درو زندگیست پیش خداوندی او بندگیست. نظامی. در حرم دین بحمایت گریز تا رهی از کشمکش رستخیز. نظامی. طایفۀ نخجیر در وادی خوش بودشان باشیر دائم کشمکش. مولوی. ، کشیدن چیزی و واگذاشتن و دوباره کشیدن و واگذاشتن، فرمایش های متوالی و پی درپی. امر و نهی، غم و الم. اندوه بسیار سخت، خوشی و شادمانی وناخوشی. (ناظم الاطباء)
کشاکش. (ناظم الاطباء). تعارض. جدال. (یادداشت مؤلف). گیرودار: مجنون کمر موافقت بست از کشمکش مخالفت رست. نظامی. من زین دو علاقۀ قوی دست در کشمکش اوفتاده پیوست. نظامی. نگر تا بطوفان ز دریای آب درین کشمکش چون نمایم شتاب. نظامی. کشمکش هرچه درو زندگیست پیش خداوندی او بندگیست. نظامی. در حرم دین بحمایت گریز تا رهی از کشمکش رستخیز. نظامی. طایفۀ نخجیر در وادی خوش بودشان باشیر دائم کشمکش. مولوی. ، کشیدن چیزی و واگذاشتن و دوباره کشیدن و واگذاشتن، فرمایش های متوالی و پی درپی. امر و نهی، غم و الم. اندوه بسیار سخت، خوشی و شادمانی وناخوشی. (ناظم الاطباء)
انگور خشک کرده. سکج. مویز. میویز. مامیچ. میمیز. قسمش. (یادداشت مؤلف) .هو زبیب صغیر لانوی له. (ابن بیطار). اسم فارسی زبیب بی دانه است و مویز نیز گویند و بهترین او سبز مالیده است. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی از مویز بی دانه. (ناظم الاطباء) : چندین خروارمغز بادام و ترانگبین و کشمش همه بر اشتران بار کرده. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). بیشترین انگور آنجا (نیریز) کشمش باشد. (از فارسنامۀ ابن بلخی). نخود و کشمش و پسته خرک و میوۀ تر قصب انجیر و دگر سرمش اسفید بیار. بسحاق اطعمه. - کشمش پلو، پلو که دانه های کشمش بیدانه در آن میریزند به هنگام دم کردن برنج و گاه خرما نیز در آن کنند. - کشمش سبز، انگور که در سایه خشک شود کشمش سبز بود. - کشمش کولی، زبیب الجبل. مویزک. دانج ابروج. مویزج عسلی. حب الرأس. (یادداشت مؤلف). رجوع به کشمش کاولیان شود. ، در عربی قسمی انگور خرد بی دانه. (یادداشت مؤلف)
انگور خشک کرده. سکج. مویز. میویز. مامیچ. میمیز. قِسمِش. (یادداشت مؤلف) .هو زبیب صغیر لانوی له. (ابن بیطار). اسم فارسی زبیب بی دانه است و مویز نیز گویند و بهترین او سبز مالیده است. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی از مویز بی دانه. (ناظم الاطباء) : چندین خروارمغز بادام و ترانگبین و کشمش همه بر اشتران بار کرده. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی). بیشترین انگور آنجا (نیریز) کشمش باشد. (از فارسنامۀ ابن بلخی). نخود و کشمش و پسته خرک و میوۀ تر قصب انجیر و دگر سرمش اسفید بیار. بسحاق اطعمه. - کشمش پلو، پلو که دانه های کشمش بیدانه در آن میریزند به هنگام دم کردن برنج و گاه خرما نیز در آن کنند. - کشمش سبز، انگور که در سایه خشک شود کشمش سبز بود. - کشمش کولی، زبیب الجبل. مویزک. دانج ابروج. مویزج عسلی. حب الرأس. (یادداشت مؤلف). رجوع به کشمش کاولیان شود. ، در عربی قسمی انگور خرد بی دانه. (یادداشت مؤلف)
کشمش: دعوا در همسایگی، یوسف نبی (ع) گوید:، دیدن میوه هائی خشک چون مویزو کشمش و مانند آن نیکوئی باشددوستان در حق او گویند - لوک اویتنهاو اگر بیند کشمش داشت و بخورد، دلیل است به قدر آن منفعت بیند. اگر بیند کشمش به کسی داد، دلیل است راحتی به وی رساند. - محمد بن سیرین دیدن کشمش درخواب بر سه وجه است. ، اول: منفعت. ، دوم: مال حلال. ، سوم: کسب و معیشت. اگر درخواب بیند کشمش به خروار درخانه بود، دلیل است مال تمام حاصل نماید.
کشمش: دعوا در همسایگی، یوسف نبی (ع) گوید:، دیدن میوه هائی خشک چون مویزو کشمش و مانند آن نیکوئی باشددوستان در حق او گویند - لوک اویتنهاو اگر بیند کشمش داشت و بخورد، دلیل است به قدر آن منفعت بیند. اگر بیند کشمش به کسی داد، دلیل است راحتی به وی رساند. - محمد بن سیرین دیدن کشمش درخواب بر سه وجه است. ، اول: منفعت. ، دوم: مال حلال. ، سوم: کسب و معیشت. اگر درخواب بیند کشمش به خروار درخانه بود، دلیل است مال تمام حاصل نماید.