دندان سپید کردن شتر و شیر و نرم خندیدن. (منتهی الارب) ، تبسم کردن مرد و دندان آشکار کردن. یقال کشر فلان عن اسنانه، ای ابداها یکون فی الضحک و غیره. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
دندان سپید کردن شتر و شیر و نرم خندیدن. (منتهی الارب) ، تبسم کردن مرد و دندان آشکار کردن. یقال کشر فلان عن اسنانه، ای ابداها یکون فی الضحک و غیره. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
جذابیت، کشیدن، حمل کردن، در علم فیزیک نیرویی که به وسیلۀ جسم در حال کشیده شدن بر تکیه گاه خود وارد می شود، تمایل عاطفی، گرایش، ظرفیت پذیرش، تحمل، امتداد دادن مثلاً کشش صدا، کنایه از تلاش
جذابیت، کشیدن، حمل کردن، در علم فیزیک نیرویی که به وسیلۀ جسم در حال کشیده شدن بر تکیه گاه خود وارد می شود، تمایل عاطفی، گرایش، ظرفیت پذیرش، تحمل، امتداد دادن مثلاً کشش صدا، کنایه از تلاش