جدول جو
جدول جو

معنی کسکاس - جستجوی لغت در جدول جو

کسکاس(کَ)
کوتاه بالای درشت و ستبر. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
کسکاس
خپله مرد
تصویری از کسکاس
تصویر کسکاس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
تخم گیاهی است که آن را دوسر گویند و در میان زراعت گندم وجو روید. گرم و خشک است در اول و دوم و محلل ورم خنازیر باشد و شیلم همان است. (برهان). نوعی از غله که دوسر نیز گویند. (ناظم الاطباء). در لهجۀ مردم گلپایگان گرگاس است. تخم یولاف که دوسر باشد. (فرهنگ فارسی معین). گیاه مهلک و مضری است که بعضی آن را دارنل دانند و یونانیان آن را ذرنیان دانند و اعراب آن را زوان گویند. خلاصه این سبزه همه جا در میان گندم روید و تماماً شبیه گندم است، بطوری که قبل از ظهور سنبل به سختی آن را از گندم تمیز می توان داد و دارای چند دانه در میان غلافهای معدود بر سنبل بلندی می باشد. اعراب آن را کوبیده غربال کنند و اگر چنانچه در میان گندم داخل شده نان ساخته شود اسباب دوار سر خواهد شد و بعضی اوقات مسهل است. (قاموس کتاب مقدس). رجوع به دوسر شود، نزد بعضی اسم بزر شیلم است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(کَ کَ)
دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور. جلگه است و 144تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران)
لغت نامه دهخدا
(کُ کُ)
نوعی طعام که در مراکش از آرد ارزن سازند. (ناظم الاطباء). طعامی در مصر که از آرد سازند. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کرکاس
تصویر کرکاس
تخم یولاف که دو سر باشد
فرهنگ لغت هوشیار
نام دهکده ای در منطقه ی عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی