- کسمتیک
- فرانسوی زیب ابزار، زیبداشت (حفظ زیبایی)
معنی کسمتیک - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فرانسوی زیبا شناسی
پاک از زبانزد های پزشکی
علمی که دربارۀ اصول زیبایی آفرینی در هنر بحث می کند، زیبایی شناسی
یکی از خطهای قدیمی که بعد از خط هیراتیک اختراع شده
اختیاری
کسیکه در قبول چیزهای نا محسوس شک کند
پارسی تازی گشته کستیک کمربندی که هر زردشتی باید پس از هفت سالگی باید به کمر بندد
بسیار قلیل و اندک
اکمه بزان
بلند، ستبر و انبوه
خنده آور، خنده دار مثلاً نمایش کمیک، مربوط به کمدی
کمربند مقدس
خنده آور، نشاط انگیز، نمایشنامه کمدی فرانسوی خنده دار، خنده ساز خنده آور نشاط انگیز: نمایشنامه کمیت، هنر پیشه یا نویسنده نمایشنامه کمدی
کشتی، در آیین زردشتی کمربند مقدسی که پس از هفت سالگی موظف به بستن آن هستند، کمربند، برای مثال بر کمرگاه تو از کستی جوزاست بتا / چه کشی بیهده کستی و چه بندی کمرا (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۷۲)
کستی کردن: کشتی گرفتن، مقابله کردن، برای مثال به زور آنکه با باده کستی کند / فکنده ست هرگه که مستی کند (اسدی - ۵۰)
کستی کردن: کشتی گرفتن، مقابله کردن،