جدول جو
جدول جو

معنی کسمتیک - جستجوی لغت در جدول جو

کسمتیک
فرانسوی زیب ابزار، زیبداشت (حفظ زیبایی)
تصویری از کسمتیک
تصویر کسمتیک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از استتیک
تصویر استتیک
فرانسوی زیبا شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسپتیک
تصویر آسپتیک
پاک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آسپتیک
تصویر آسپتیک
پاک از زبانزد های پزشکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استتیک
تصویر استتیک
علمی که دربارۀ اصول زیبایی آفرینی در هنر بحث می کند، زیبایی شناسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دمتیک
تصویر دمتیک
یکی از خطهای قدیمی که بعد از خط هیراتیک اختراع شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کامیک
تصویر کامیک
اختیاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سپتیک
تصویر سپتیک
کسیکه در قبول چیزهای نا محسوس شک کند
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته کستیک کمربندی که هر زردشتی باید پس از هفت سالگی باید به کمر بندد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمترک
تصویر کمترک
بسیار قلیل و اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کستک
تصویر کستک
اکمه بزان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سمیک
تصویر سمیک
بلند، ستبر و انبوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کمیک
تصویر کمیک
خنده آور، خنده دار مثلاً نمایش کمیک، مربوط به کمدی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کستی
تصویر کستی
کمربند مقدس
فرهنگ لغت هوشیار
خنده آور، نشاط انگیز، نمایشنامه کمدی فرانسوی خنده دار، خنده ساز خنده آور نشاط انگیز: نمایشنامه کمیت، هنر پیشه یا نویسنده نمایشنامه کمدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کستی
تصویر کستی
((کُ تِ))
کشتی، زنار و ریسمانی که ترسایان و هندوان و زرتشتیان بر کمر بندند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کمیک
تصویر کمیک
((کُ))
مضحک، خنده آور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کستی
تصویر کستی
کشتی، در آیین زردشتی کمربند مقدسی که پس از هفت سالگی موظف به بستن آن هستند، کمربند، برای مثال بر کمرگاه تو از کستی جوزاست بتا / چه کشی بیهده کستی و چه بندی کمرا (خسروی - شاعران بی دیوان - ۱۷۲)
کستی کردن: کشتی گرفتن، مقابله کردن، برای مثال به زور آنکه با باده کستی کند / فکنده ست هرگه که مستی کند (اسدی - ۵۰)
فرهنگ فارسی عمید