جدول جو
جدول جو

معنی کسطال - جستجوی لغت در جدول جو

کسطال
(کَ)
کسطل. غبار و گرد و خاک. (ناظم الاطباء). غبار. لغتی است در قسطان. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
کسطال
کسطل گرد گرد خاک
تصویری از کسطال
تصویر کسطال
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قِ)
آوازدار. (از منتهی الارب). باآواز. (اقرب الموارد) : نهرقسطال، جوی باآوازه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
غبار. (منتهی الارب). گرد و غبار. (ناظم الاطباء). غبار ساطع. (اقرب الموارد). ج، قساطیل. (ناظم الاطباء). رجوع به قسطل و قسطلان و قسطول و قساطیل شود
لغت نامه دهخدا
(کَ)
قبطل ّ. مرفق. (دزی ج 2 ص 302)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
پرنده ای است. (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
(کَ)
در حاشیۀ مثنوی این لفظ به معنی دور و جدا نوشته شده است و در لطائف و غیره یافت نشد. (غیاث اللغات) (آنندراج). ظاهراً صحیح کلمه گسال است. (از غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا
(کَ طَ)
کسطال. غبار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به کسطال شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قسطال
تصویر قسطال
گردخاک
فرهنگ لغت هوشیار